اثر وضعی شهادت حضرت سیدالشهدا(علیه السّلام) بر عالم(2)

اثر وضعی حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) بر عالم بر اساس

نقل شاهدان عینی ذکر شده در مقاتل

 

بر اساس احادیث ائمه معصومین (علیهم السّلام) و نقل قول شاهدهای عینی که در عصر عاشورا در کربلا حضور داشتند با شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) زمین دچار تحول و دگرگونیهایی گردید.

در مقاله ای دگرگونی وضعی زمین پس از شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) بر اساس احادیث رسیده از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) که پیش از واقعه عاشورا نقل نمودند و همچنین احادیث رسیده از ائمه همام (علیهم السّلام) که پس از واقعه عاشورا زندگی نمودند و دگرگونیهای پس از شهادت را بیان فرمودند؛ بررسی شد.

در این مقاله به بررسی نقل شاهدان عینی درباره حوادث عصر عاشورا و دگرگونی زمین و کائنات پس از شهادت حضرت سید الشهداء (علیه السّلام) می پردازیم.

 

برخی از گزارشهای کتاب إعلام الورى بأعلام الهدى در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

وَ رَوَى يُوسُفُ بْنُ عَبْدَةَ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ سِيرِينَ يَقُولُ‏: لَمْ تُرَ هَذِهِ الْحُمْرَةُ فِي السَّمَاءِ إِلَّا بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ ‏(ع).(1)

محمّد بن سير بن گفت: اين قرمزى شفق تا هنگام شهادت سيد الشهداء (علیه السّلام) وجود نداشت.(2)

 

وَ ذَكَرَ الشَّيْخُ أَبُو بَكْرٍ الْبَيْهَقِيُّ فِي كِتَابِ دَلَائِلِ النُّبُوَّةِ قَالَ أَخْبَرَنَا الْقَطَّانُ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ سُفْيَانَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حُرَيْثٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ مَعْرُوفٍ قَالَ:‏ أَوَّلُ مَا عُرِفَ الزُّهْرِيُّ تَكَلَّمَ فِي مَجْلِسِ الْوَلِيدِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ فَقَالَ الْوَلِيدُ أَيُّكُمْ يَعْلَمُ مَا فَعَلَتْ أَحْجَارُ بَيْتِ الْمُقَدَّسِ يَوْمَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ فَقَالَ الزُّهْرِيُّ بَلَغَنِي أَنَّهُ لَمْ يُقْلَبْ حجرا [حَجَرٌ] إِلَّا وَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِيطٌ. (3)

ابو بكر بيهقى از معروف روايت كرده است كه وليد بن عبد الملك از زهرى پرسيد سنگهاى بيت المقدس در روز كشته شدن حسين بن على چه حالتى به خود گرفتند؟ زهرى‏ گفت: به من خبر دادند كه در روز شهادت حسين بن علي(علیه السّلام) هر سنگى را كه از زمين بر مي داشتند در زير او خون تازه مي ديدند. (4)

قَالَ وَ أَخْبَرَنَا الْقَطَّانُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُسْهِرٍ قَالَ حَدَّثَتْنِي جَدَّتِي قَالَتْ‏: كُنْتُ أَيَّامَ الْحُسَيْنِ (ع) جَارِيَةً شَابَّةً فَكَانَتِ السَّمَاءُ أَيَّاماً عَلَقَةً. (5)

علي بن مسهر گويد: جده‏ ام مي گفت من در زمان حسين (علیه السّلام) دختر جوانى بودم و آسمان در آن گرفته به نظر مي رسيد.(6)

وَ عَنْ نَضْرَةَ الْأَزْدِيَّةِ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً فَأَصْبَحْتُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لَنَا مُلِأَ دَما. (7)

نضره ازديه گويد: هنگامى كه حسين (علیه السّلام) شهيد شدند آسمان خون باريد و ما در صبح تمام اشياء را خون آلود مشاهده كرديم. (8)

 

برخی از گزارشهای کتاب الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

قال الشيخ ابن نما فقال عليه السلام:«بسم اللّه و باللّه و على ملة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله» ثم رفع رأسه إلى السماء و قال: الهي انك تعلم أنهم يقتلون رجلا ليس على وجه الأرض ابن نبي غيره.

قالوا:[ثم أخذ السهم فأخرجه من قفاه] فانبعث الدم كالميزاب فوضع يده على الجرح فلما امتلأت رمى به إلى السماء، فما رجع من ذلك الدم قطرة و ما عرفت الحمرة في السماء حتى رمى الحسين بدمه إلى السماء، ثم وضع يده ثانيا فلما امتلأت لطخ بها رأسه و لحيته و قال: هكذا اكون حتى ألقى جدي رسول اللّه و أنا مخضب بدمي و أقول: يا رسول اللّه قتلني فلان و فلان.(9)

ابن نما نقل می کند: پس حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: «بسم اللّه و باللّه و على ملة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله» سپس سر مبارک خود را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: خدایا همانا تو آگاه هستی که این مردم فردی را می کشند که در روی زمین پسر پیامبری غیر از او وجود ندارد.

گفته اند: سپس تیر را گرفت و از پشت خویش بیرون آورد خون مثل ناودان بیرون پاشید و دست مبارکش را بر روی زخم گرفت وقتى پر از خون مي شد خونها را به طرف آسمان مي پاشيد و قطره‏اى از آن خونها بر نمى‏گشت. در آسمان قرمزى ديده نشده بود تا آن هنگامى كه امام حسين (علیه السّلام) خون خود را به طرف آسمان پاشيد سپس دست مبارکشان را دوباره پر از خون کرد سر و محاسن مبارک خود را آغشته به خون نمود و فرمودند: این چنین می خواهم تا جد خویش رسول الله را ملاقات کنم در حالی که به خون خویش خضاب کرده ام و به ایشان بگویم: ای رسول خدا فلان و فلان مرا کشتند.

 

و فيه أيضا الأسود بن قيس: لما قتل الحسين ارتفعت حمرة من قبل المشرق و حمرة من قبل المغرب فكادتا يلتقيان في كبد السماء ستة أشهر.(10)

در [تاریخ الفسوی] همچنین آمده است اسود بن قیس نقل کرده است: هنگامی که حسین (علیه السّلام) شهید شد سرخی از سمت مشرق و مغرب بالا گرفت تا در وسط آسمان به یکدیگر رسید و برای شش ماه این چنین بود.

 

و قال قرظة بن عبيد اللّه: مطرت السماء يوما نصف النهار على شملة بيضاء، فنظرت فاذا هو دم و ذهبت الابل الى الوادي للشرب فاذا هو دم، و اذا هو اليوم الذي قتل فيه الحسين.(11)

قرظه بن عبیدالله نقل کرده است: روزی در وسط روز از آسمان خون بارید و هنگامی که به لباسهای سفیدم نظر کردم، همه رنگ خون گرفته بود. وقتی شتران را بردم که آب دهم آبها خون شده بود. بعد متوجه شدم که آن روز، روز شهادت حسین (علیه السّلام) بود.

 

اسامة بن شبيب باسناده عن أم سليم قالت: لما قتل الحسين (عليه السّلام) مطرت السماء مطرا كالدم، إحمرت منه البيوت و الحيطان. و روى قريبا من ذلك في الإبانة و تفسير القشيري و الفتال.(12)

اسامه بن شبیب از ام سلیم نقل کرده است: هنگامی که حسین (علیه السّلام) شهید شد آسمان بارید بارشی چون خون که به سبب آن خانه و زوایای دیوارها خونین گشت و قریب به این مضمون در الابانه و تفسیر قشیری و فتال ذکر شده است.

 

برخی از گزارشهای کتاب نفس المهموم در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

و في الصواعق لابن حجر قال: و مما ظهر يوم قتله عليه السلام من الآيات أيضا أن السماء اسودت اسودادا عظيما حتى رؤيت النجوم نهارا و لم يرفع حجر إلا وجد تحته دم عبيط.(13)

در کتاب صواعق ابن حجر گويد: از نشانه هایی كه روز شهادت حسين (ع) نمودار شد آن بود كه آسمان به اندازه ‏اى سياه شد كه در روز، ستاره‏ ها ديده شدند و هر سنگى كه بر می داشتند خون تازه در زيرش بود.(14)

 

و قال أيضا: و ان السماء احمرت لقتله و انكسفت الشمس حتى بدت الكواكب نصف النهار و ظن الناس أن القيامة قد قامت و لم يرفع حجر في الشام إلا رؤي تحته دم عبيط.(15)

و نيز گفته است كه در شهادتش آسمان سرخگون شد و آفتاب قيرگون، در ميان روز ستاره ‏ها آشكار شدند و مردم‏ گمان بردند رستاخيز است و آن روز هر سنگى در شام برداشتند زيرش خون تازه بود.(16)

 

روى الشيخ أبو القاسم جعفر بن قولويه القمي عن الزهري قال: لما قتل الحسين بن علي عليهما السلام لم يبق ببيت المقدس حصاة وجد تحته دم عبيط.(17)

راوى گويد: آنگاه كه سر مقدس حسين (ع) را جدا كردند، گرد و غبار سخت و سياه و تاريكى در فضا برخاست و باد سرخى وزيد كه چشم، چشم را نمى ‏ديد و لشكر گمان بردند عذاب نازل شد و پس از ساعتى برطرف شد.(18)

 

منظور روايت از گرفتن آفتاب، كسوف معمولى نيست كه به واسطه سايه جرم قمر در موقع قران ماه و آفتاب و در 28 و 29 ماه قمرى انجام مى ‏شود و سالى چند بار به طور مرئى يا نامرئى اتفاق مى‏ا فتد، بلكه به واسطه نقصان نور خود خورشيد بوده و بر اثر تأثرى است كه از شهادت امام مظلوم (علیه السّلام) در همه كائنات رخ داده است چنانچه در روايت گذشته به همان سياهى آسمان تعبير شده و نام كسوف برده نشده است.(19)

 

برخی از گزارشهای کتاب الامالی شجری در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

قال اخبرنا ابوبکر محمد بن علی بن احمد بن الحسین الجوزدانی المقری بقراءتی علیه قال اخبرنا ابومسلم عبدالرحمن بن شهدل المدینی قال أخبرنا أبوالعباس أحمد بن عقده قال أخبرنا أحمد بن الحسن بن سعید أبوعبدالله قال حدثنا أبی قال حدثنا حصین عن أبی حیان التمیمی قال: لما قتل الحسین بن علی (علیه السّلام) احمرت السماء. فقال الربیع بن خیثم: بکت السماء بواکیها، أما إنها ما بکت علی أحد بعد یحیی بن زکریا (علیه السلام) قبله (علیه السّلام). (20)

جوزدانی از ابومسلم عبدالرحمن بن شهدل المدینی از ابوالعباس احمد بن عقده از احمد بن حسن بن سعید أبوعبدالله از حصین عن أبی حیان تمیمی مرا به این مضمون خبر داد: آسمان گریست به مانند زنان نوحه گر گریست و بعد از یحیی بن زکریا همانا بر فردی جز حضرت امام حسین (علیه السّلام) نگریسته بود.

 

و باسناده قال حدثنا حصین عن مسکین السمان عن محمد بن عبدالله بن الحسن عن ابیه عن جده علیهم السّلام قال: لم تر هذه الحمره فی السّماء حتی قتل الحسین (علیه السّلام).(21)

و به اسنادش حصین از مسکین السمان از محمد بن عبدالله بن حسن از پدرش از جدش (علیهم السّلام) نقل می کند که گفت: چنین سرخی را در آسمان تا زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) دیده نشده بود.

 

برخی از گزارشهای کتاب المنتخب الطریحی در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

رووا أنّ یوم قتل الحسین قطرت السّماء دماً و نقل عن الشافعی فی (شرح الوجیز) أن هذه الحمره التی تری فی السّماء ظهرت یوم قتل الحسین و لم تُرَ قبله ابداً و نقل عنه ایضاً أنه ما رفع حجر فی الدنیا یومٍ قتل الحسین الّا وجد تحته دم عبیط و لقد مطرت السّماء یوم قتله دماً حتی بقی أثره علی النبات.(23)

نقل کرده اند که روز شهادت حسین (علیه السّلام) از آسمان خون بارید و از شافعی در (شرح وجیز) نقل شده است همانا این سرخی که دیده می شود در آسمان از روز شهادت حسین (علیه السّلام) ظاهر شد و قبل از آن ابدا دیده نشده بود و همچنین از او نقل شده است: همانا روز شهادت حسین (علیه السّلام) سنگی را در دنیا بلند نکردند مگر اینکه زیر سنگ خون جاری بود و آسمان روز شهادت ایشان خون بارید تا جایی که اثر آن خون بر روی گیاهان ماند.

 

برخی از گزارشهای کتاب أنساب ‏الأشراف در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

حدثنا سعيد بن سليمان حدثنا عباد بن العوام عن أبي حصين قال: لما قتل الحسين مكثوا شهرين أو ثلاثة و كأنما يلطّخ الحيطان بالدم، من حين صلاة الغداة إلى طلوع الشمس.(24)

سعيد بن سليمان از عباد بن العوام از أبي حصين نقل می کند: هنگامی که حسین کشته شد دو ماه یا سه ماه طول کشید و گویی دیوارها به خون آغشته بود از هنگام نماز صبح تا طلوع خورشید.

 

و حدثني عمر بن شبّة عن موسى بن إسماعيل عن حماد ابن سلمة عن سالم القاص قال: مطرنا أيام قتل الحسين دما.(25)

عمر بن شبّة از موسى بن إسماعيل از حماد ابن سلمة از سالم القاص نقل می کند: در زمان شهادت حسین بر ما خون بارید.

 

حدثني عمر بن شبة، عن عفان، عن حماد، عن هشام، عن محمد بن سيرين قال: لم تر هذه الحمرة في آفاق السماء حتى قتل الحسين.(26)

عمر بن شبة از عفان، عن حماد از هشام از محمد بن سيرين نقل می کند: این سرخی را در کرانه های آسمان تا قبل از شهادت حسین (علیه السّلام) ندیده بودم.

حدثنا عمرو عن ابن وهب عن ابن لهيعة عن أبي قبيل (قال): إن السماء أظلمت يوم قتل الحسين حتى رأوا الكواكب.(27)

عمرو از ابن وهب از ابن لهيعة از أبي قبيل نقل می کند: همانا روز قتل حسین (علیه السّلام) آسمان تاریک گردید تا حدی که ستارگان را دیدند.

 

برخی از گزارشهای کتاب تاریخ مدینه الدمشق در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

أخبرنا أبو بكر محمّد بن عبد الباقي انبانا الحسن بن علي انبانا محمّد بن العباس انبانا أحمد بن معروف اخبرنا الحسين بن الفهم اخبرنا محمّد بن سعد انبانا عمرو بن عاصم الكلابي اخبرنا خلاّد صاحب السمسم و كان ينزل بني جحدر قال: حدثتني أمي قالت: كنا زمانا بعد مقتل الحسين و ان الشمس تطلع محمرة على الحيطان و الجدر بالغداة و العشي قالت: و كانوا لا يرفعون حجرا إلاّ وجد تحته دم. (28)

أبو بكر محمّد بن عبد الباقي بر اساس نقلهای منتهی به بنی جحدر نقل کرده است: مادرم به من خبر داد و گفت: ما زمانی پس از شهادت حسین(علیه السّلام) زندگی کردیم در حالی که صبحگاهان و شبانگاهان خورشید سرخگون بر دیوارها می تابید. سنگی را برنمی داشتند مگر اینکه در زیر آن خون بود.

 

أخبرنا أبو عبد اللّه محمّد بن أحمد بن إبراهيم اخبرنا أبي [أبو] طاهر قالا انبانا إسماعيل بن الحسن بن عبد اللّه الصرصري اخبرنا الحسين بن إسماعيل المحاملي اخبرنا الحسين بن شبيب المؤدب اخبرنا خلف بن خليفة عن أبيه قال: لما قتل الحسين اسودّت السماء و ظهرت الكواكب نهارا حتى رأيت الجوزاء عند العصر و سقط‍‌ التراب الأحمر. (29)

أبو عبد اللّه محمّد بن أحمد بن إبراهيم بر اساس نقلهای منتهی به خلف بن خلیفه از او از پدرش نقل کرده است: هنگامی که حسین (علیه السّلام) آسمان تیره و سیاه شد و ستاره ها در روز نمایان شدند تا حدی که ستاره جوزاء در هنگام عصر دیده شد و خاک سرخ فروبارید.

 

و أخبرنا أبو القاسم إسماعيل بن أحمد انبانا محمّد بن هبة اللّه قالوا انبانا أبو الحسين بن الفضل القطان انبانا عبد اللّه بن جعفر بن درستويه اخبرنا يعقوب بن سفيان اخبرنا إسماعيل بن الخليل اخبرنا علي بن مسهر حدثتني جدتي قالت: كنت أيام الحسين جارية شابة، فكانت السماء أياما علقة.(30)

ابوالقاسم اسماعیل بن احمد بر اساس نقلهای منتهی به علی بن مسهر نقل می کند: جده ام (علی بن مسهر) نقل کرد برای من و گفت: در ایام [شهادت]حسین (علیه السّلام) دختری جوان بودم و آسمان برای مدت زمانی خونین بود.

 

أخبرنا أبو البركات عمر بن إبراهيم بن محمّد الزيدي انبانا أبو الفرج محمّد بن أحمد بن محمّد بن علاّن بن الخازن انبانا القاضي أبو عبد اللّه محمّد بن عبد اللّه بن الحسين الجعفي انبانا أبو الحسن علي بن محمّد بن هارون بن زياد الحميري حدّثني أبي اخبرنا إسماعيل بن الخليل عن علي بن مسهر عن جدته قالت: لما قتل الحسين كنت جارية شابة فمكثت السماء سبعة أيام بلياليها كأنها علقة.(31)

أبو البركات عمر بن إبراهيم بن محمّد الزيدي بر اساس نقلهای منتهی به علی بن مسهر از جده اش نقل می کند: هنگامی که حسین کشته شد دختری جوان بودم آسمان هفت شبانه روز بازایستاد گویی خونین بود.

 

قال و انبانا علي بن محمّد عن علي بن مدرك عن جده الأسود بن قيس قال: احمرّت آفاق السماء بعد قتل الحسين ستة أشهر يرى ذلك في آفاق السماء كأنها الدم. (32)

از جده اسود بن قیس نقل شده است: کرانه های آسمان بعد از شهادت حسین (علیه السّلام) شش ماه سرخرنگ گردید آن در کرانه های آسمان چون خون به نظر می آمد.

 

أنبأنا أبو علي الحداد و جماعة قالوا انبانا أبو بكر بن ريذة انبانا سليمان بن أحمد اخبرنا محمّد بن عبد اللّه الحضرمي اخبرنا عثمان بن أبي شيبة حدّثني أبي عن جدي عن عيسى بن الحارث الكندي قال: لما قتل الحسين مكثنا سبعة أيام إذا صلينا العصر فنظرنا إلى الشمس على أطراف الحيطان كأنها الملاحف المعصفرة و نظرنا إلى الكواكب يضرب بعضها بعضا. (33)

ابوعلی حداد و جماعتی بر اساس نقلهای منتهی به عيسى بن الحارث كندي نقل کرده است: هنگامی که حسین را به شهادت رساندند هفت روز اقامت کردیم یا هفت روز درنگ کردیم هنگامی که نماز عصر را می خواندیم و به خورشید نگاه می کردیم بر اطراف دیوار گویی چون پارچه ‏هاى زعفراني بودند و به ستارگان می نگریستیم به یکدیگر برخورد می کردند.

 

و أخبرنا أبو القاسم بن السّمرقندي انبانا أبو بكر بن الطبري قالوا انبانا أبو الحسين بن الفضل انبانا عبد اللّه بن جعفر اخبرنا يعقوب اخبرنا مسلم بن إبراهيم قال حدثتنا أم شرف العبدية قالت حدثتني نصرة الأزدية قالت: لما أن قتل الحسين بن علي مطرت السماء دما، فأصبحت و كلّ‌ شيء لنا ملآن دماء و في حديث البيهقي: ملأ دم.(34)

ابوالقاسم سمرقندی بر اساس نقلهای منتهی به نصرة الأزدية نقل کرده است: هنگامی که حسین بن علی (علیه السّلام) کشته شد آسمان خون بارید و همه اشیاء در نزد ما لبریز از خون شد و در نقل قول بیهقی آمده: پر از خون.

 

و أخبرنا أبو القاسم بن السّمرقندي انبانا أبو بكر بن الطبري قالوا انبانا أبو الحسين بن الفضل انبانا عبد اللّه بن جعفر اخبرنا يعقوب، حدّثني [أبو] الأسود النضر بن عبد الجبار انبانا ابن لهيعة عن أبي قبيل قال: لما قتل الحسين بن علي كسفت الشمس كسفة بدت الكواكب نصف النهار حتى ظننّا أنها هي. (35)

ابوالقاسم بن سمرقندی بر اساس نقلهای منتهی به ابو قبیل نقل کرده است: هنگامی که حسین بن علی (علیه السّلام) به شهادت رسید خورشید گرفت و از گرفتگی آن ستارگان در نیمه روز پدیدار شدند تا حدی که گمان کردیم قیامت برپا شده است.

 

و أخبرنا أبو القاسم بن السّمرقندي انبانا محمّد بن هبة اللّه، قالا انبانا محمّد بن الحسين انبانا عبد اللّه اخبرنا يعقوب اخبرنا سليمان بن حرب اخبرنا حمّاد بن زيد عن هشام عن محمّد قال: تعلم هذه الحمرة في الأفق مم هو؟ فقال: من يوم قتل الحسين بن علي. (36)

ابوالقاسم بن سمرقندی بر اساس نقلهای منتهی به محمد نقل می کند که گفت: می دانی این سرخی در کرانه آسمان بر چه دلالت دارد؟ پس گفت: دلالت بر روز شهادت حسین بن علی (علیه السّلام) دارد.

 

أخبرنا أبو الحسن علي بن أحمد بن منصور و أبو إسحاق إبراهيم بن طاهر بن بركات، قالا انبانا أبو القاسم بن أبي العلاء انبانا أبو الحسن محمّد بن محمّد بن أحمد بن سعيد بن الروزبهان انبانا أبو الحسن علي بن الفضل بن إدريس الستوري اخبرنا محمّد بن مقبل اخبرنا يحيى بن السري اخبرنا روح بن عبادة عن ابن عون عن محمّد بن سيرين قال: لم تكن ترى الحمرة في السماء حتى قتل الحسين بن علي. (37)

أبو الحسن علي بن أحمد بن منصور و أبو إسحاق إبراهيم بن طاهر بن بركات بر اساس نقلهای منتهی به محمد بن سیرین نقل کرده اند: سرخی در آسمان تا قبل از شهادت حسین بن علی (علیه السّلام) دیده نشده بود.

قال و أنبانا البغوي حدّثني أحمد بن محمّد بن يحيى بن سعيد اخبرنا زيد بن الحباب، حدّثنا و قال أبو غالب حدّثني أبو يحيى مهدي بن ميمون قال: سمعت مروان مولى هند بنت المهلّب يقول: و قال أبو غالب قال: حدّثني بواب عبيد اللّه بن زياد أنه لما جيء برأس الحسين فوضع بين يديه رأيت حيطان دار الإمارة تسايل دما.(38)

بغوی بر اساس نقلهای منتهی به ابوغالب بازگو کرده است: نگهبان عبید الله بن زیاد برای من نقل کرد: هنگامی که او با سر حسین (علیه السّلام) آمد و سر را گذاشت، دیدم از دیوار دارالاماره خون از هر سو روان شد.

 

برخی از گزارشهای کتاب تذکرة الخواص ابن جوزی در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

ذكر ابن سعد في الطّبقات؛ أنّ‌ هذه الحمرة لم تر في السّماء قبل أن يقتل الحسين.(39)

ابن سعد در طبقات آورده است: همانا این سرخی قبل از کشته شدن حسین (علیه السّلام) در آسمان دیده نشده بود.

 

[و قال ابن سيرين: لمّا قتل الحسين أظلمت الدّنيا ثلاثة أيّام، ثمّ‌ ظهرت هذه الحمرة](40)

ابن سیرین نقل می کند: هنگامی که حسین(علیه السّلام) به شهادت رسید دنیا سه روز تاریک بود و سپس این سرخی پدیدار گشت.

 

و أخبرنا غير واحد عن عليّ‌ بن عبيد اللّه أنبأنا عليّ‌ بن أحمد ابن البسري أنبأنا أبو عبد اللّه ابن بطّة أنبأنا محمّد بن هارون الحضرمي حدّثنا هلال بن بشر حدّثنا عبد الملك بن موسى عن هلال بن ذكوان قال: لمّا قتل الحسين مكثنا شهرين أو ثلاثة كأنّما لطخت الحيطان بالدّم من صلاة الفجر إلى غروب الشّمس.(41)

چندین نفر از علی بن عبیدالله از علی بن احمد بن بسری از ابوعبدالله ابن بطه از محمد بن هارون حضرمی از هلال بن بشر از عبدالملک بن وسی از هلال بن ذکوان نقل کرده اند: هنگامی که حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید طی دو یا سه ماه گویی زوایای دیوارها از نماز صبح تا غروب خورشید به خون آغشته بود.

قال: و خرجنا في سفر فمطرنا مطرا بقي أثره في ثيابنا مثل الدّم.(42)

و نقل شده است: برای سفر بیرون آمدیم بارانی بر ما بارید که اثرش مانند خون بر روی لباسهای ما ماند.

 

و قال ابن سعد: ما رفع حجر في الدّنيا إلاّ و تحته دم عبيط‍‌.(43)

ابن سعد نقل کرده است: هیچ سنگی را در دنیا بر نداشتیم مگر اینکه زیر آن خون جاری بود.

 

و لقد مطرت السّماء دما بقي أثره في الثّياب مدّة حتّى تقطّعت.(44)

از آسمان خون می بارید و اثر آن روی لباسها باقی می ماند، این وضع ادامه داشت تا دیگر آن باران خون قطع شد.

 

و قال السدّي: لمّا قتل الحسين بن عليّ‌ بكت عليه السّماء و بكاؤها حمرتها.(45)

و السدّی نقل می کند: هنگامی که حسین بن علی به شهادت رسید آسمان بر او گریست و گریه آسمان سرخی آن بود.

 

نقلهایی از مقاتل پراکنده در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

 

در کتاب منتهى الآمال به نقل از الملهوف درباره این واقعه چنین آمده است:

فثارت غبرة سوداء مظلمة و هبت ريح حمراء و اشتدّ الغبار حتى لم ير أحد أحدا قط و كانوا مترصدين نزول العذاب، فذهب الغبار بعد ساعة و اعتدل الجو.(46)

 

پس در اين هنگام [پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام)] غبار سختى كه سياه و تاريك بود در هوا پيدا شد و بادى سرخ وزيدن گرفت و چنان هوا تيره و تار شد كه هيچ كس عين و اثرى از ديگرى نمى‏ديد، مردمان منتظر عذاب و مترصّد عقاب بودند تا اين كه پس از ساعتى هوا روشن شد و ظلمت مرتفع گرديد.(47)

 

 کتاب مثیر الاحزان وقایع پس شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) را چنین نقل نموده است:

و في التّاريخين المذكورين [الخطيب في تاريخه و البلاذري في تاريخه‏]: إنّ هذه الحمرة الّتي هي الشّفق، لم تكن قبل قتل الحسين عليه السّلام. (48)

و در دو تاریخ [تاریخ الخطیب و البلاذری] ذکر شده است: این سرخی که شفق نامیده می شود قبل از کشته شدن حضرت امام حسین (علیه السّلام) وجود نداشت.

 

در کتاب تاریخ طبری درباره این واقعه چنین آمده است:

قال حصين: فلما قتل الحسين لبثوا شهرين او ثلاثة، كأنما تلطخ الحوائط بالدماء ساعه تطلع الشمس حتى ترتفع.(49)

حصین گفت: پس هنگامی که حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید دو یا سه ماه این واقعه که گویی از ساعت طلوع تا برآمدن خورشید دیوارها آغشته به خون بود به طول انجامید.

 

کتاب الفتوح درباره وقایع پس شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) چنین نوشته است:

«و تقدم إليه رجل من بني تميم يقال له الأسود بن حنظلة (لعنه الله) و أخذ سيفه و تقدم إليه جعفر بن الوبر الحضرمي(لعنه الله) فأخذ قميصه فلبسه فصار أبرص و أسقط شعره و أخذ سراويله يحيى بن عمرو الحرمي(لعنه الله) فلبسه فصار زمنا مقعدا من رجليه و أخذ عمامته جابر بن زيد الأزدي (لعنه الله) فاعتم بها فصار مجذوما و أخذ درعه مالك بن بشر الكندي (لعنه الله) فلبسه فصار معتوها.

قال: و ارتفعت في ذلك الوقت غبرة شديدة سوداء مظلمة، فيها ريح أحمر لا يرى فيها أثر عين و لا قدم حتى ظن القوم أن قد نزل بهم العذاب، فبقوا كذلك ساعة ثم انجلت عنهم.»(50)

مردی از بنی تمیم که اسود بن حنظله(لعنه الله) نامیده می شد به سمت حضرت امام حسین (علیه السّلام) رفت و شمشیرش را غارت کرد و جعفر بن وبر حضرمي(لعنه الله) پیراهن او را غارت کرد پس از پوشیدن لباس حضرت به بیماری برص مبتلا شد و موهایش ریخت. پس يحيى بن عمرو الحرمي (لعنه الله) ازار حضرت را غارت کرد و در پوشيد در حال زمين گير شد و از جاى نتوانست برخيزد و تا آخر عمر بر پای نخاست. جابر بن يزيد الأزدىّ (لعنه الله) دستار آن حضرت را غارت کرد و بر سر پيچيد در حال به بیماری جذام مبتلا شد. مالك بن بشر الكندىّ (لعنه الله) زره حضرت را غارت کرد در پوشيد هم در حال ديوانه‏ گشت و ندانست كه چه گويد و چه كند. در آن هنگام غبارى سرخ پديد آمد و جهان تاريك شد چنانچه مردمان يكديگر را نمى‏ديدند. گمان بردند كه مقدّمه عذاب خداى تعالى است و همين ساعت عذاب نازل خواهد شد. ساعتى همچنان بود. پس از آن غبار و ظلمت رفع شد.

 

در کتاب الکامل درباره این واقعه چنین آمده است:              

و مكث الناس شهرين أو ثلاثة كأنّما تلطخ الحوائط بالدماء ساعة تطلع الشمس حتى ترتفع. قال رأس جالوت ذلك الزمان: ما مررت بكربلاء إلّا و أنا أركّض دابّتي حتى أخلف المكان، لأنّا كنّا نتحدّث ان ولد نبيّ يقتل بذلك المكان، فكنت أخاف، فلمّا قتل الحسين أمنت فكنت أسير و لا أركّض.(51)

دو یا سه ماه مردم مشاهده کردند که گویی هنگام طلوع خورشید تا بالا آمدن خورشید زوایای مختلف دیوارها آغشته به خون بود. رأس الجالوت گوید: هر وقت از کربلا می گذشتم، مرکبم را می دوانیدم تا از آنجا بگذرم. زیرا به ما خبر رسیده بود که فرزند پیامبر آنجا کشته خواهد شد و من بیمناک بودم که نکند من هم آنجا با قاتلینش باشم. اما وقتی حسین به شهادت رسید، گفتیم این همان اتفاق بود که از آن می ترسیدیم. بعد از آن دیگر مرکبم را نمی تاختم و با آرامش می رفتم.

 

در کتاب البداية و النهاية درباره سرخی آسمان پس شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام) چنین آمده است:

و لما قتل الحسين لبثوا شهرين أو ثلاثة كأنما تلطخ الحوائط بالدماء ساعة تطلع الشمس حتى ترتفع.(52)

و هنگامی که حسین (علیه السّلام) به شهادت رسید هنگام طلوع خورشید گویی دیوارها آغشته به خون بودند تا خورشید بر آید و این واقعه دو یا سه ماه به طول انجامید.

 

3. حوادث جانبی گزارش شده در بیان تغییر وضعی عالم در زمان شهادت حضرت امام حسین (علیه السّلام)

به جز تغییر وضعیت آسمان و گرفتن و سرخ شدن آن و باریدن خون و جاری شدن خون از زیر سنگها به دلیل شهادت مظلومانه حضرت سید الشهدا (علیه السّلام) گزارشات دیگری نیز در مقاتل آمده است که در اینجا نقل می شود:

قَالَ وَ أَخْبَرَنَا الْقَطَّانُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ مُرَّةَ قَالَ‏: أَصَابُوا إِبِلًا فِي عَسْكَرِ الْحُسَيْنِ ع يَوْمَ قُتِلَ فَنَحَرُوهَا وَ طَبَخُوهَا قَالَ فَصَارَتْ مِثْلَ الْعَلْقَمِ فَمَا اسْتَطَاعُوا أَنْ يُسِيغُوا مِنْهَا شَيْئاً.(53)

جميل بن مره گويد: شترى از لشكرگاه حسين بن علي را در روز شهادت او غارت گرفتند و سپس او را نحر كردند و طبخ نمودند، راوى گويد: گوشت او مانند سنگ شده بود و آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده كنند.(54)

 

و أخبرنا أبو القاسم إسماعيل بن أبي بكر، أنا أبو بكر بن الطبري قالوا: أنا أبو الحسين القطان، أنا عبد اللّه بن جعفر، نا يعقوب، نا أبو بكر الحميدي، نا سفيان، حدثتني جدتي قالت: لقد رأيت الورس عاد رمادا، و لقد رأيت اللحم كأنّ‌ فيه النار حين قتل الحسين. (55)

أبو القاسم إسماعيل بن أبوبكر بر اساس نقلهای منتهی به سفیان که گفت جده ام برای نقل کرده است و گفته است: دیده ام که ورس(56) به خاکستر بدل شد و دیده ام که گوشت گویی آتش در آن بود در هنگام شهادت حسین (علیه السّلام).

 

و أخبرنا أبو القاسم بن السّمرقندي أنبانا أبو بكر قالا انبانا أبو الحسين انبانا عبد اللّه اخبرنا يعقوب نا أبو نعيم اخبرنا عقبة بن أبي حفصة السّلولي عن أبيه قال: إن كان الورس من ورس الحسين يقال به هكذا فيصير رمادا.(57)

أبو القاسم بن السّمرقندي براساس نقل قولهایی که منتهی می شود به عقبة بن أبي حفصة السّلولي او از پدرش نقل می کند: اگر این ورس از ورس کاروان حسین باشد، بگویید به صاحبش، این هم به خاکستر تبدیل می شود.

همین نقل در کتاب مقتل الحسین (علیه السّلام) خوارزمی چنین نقل شده است:

و بهذا الإسناد، عن يعقوب بن سفيان، حدثنا أبو نعيم، حدثني عقبة بن أبي حفصة، عن أبيه، قال: إن كان الورس من ورس الحسين بن علي ليقال به هكذا فيصير رمادا. (58)

به اسنادی که ذکر می شود از يعقوب بن سفيان از أبو نعيم از عقبة بن أبي حفصة از پدرش نقل شده است: اگر این ورس از ورس کاروان حسین باشد به صاحبش بگویید این هم به خاکستر تبدیل می شود.

 

و بهذا الإسناد، عن حماد بن زيد هذا، حدثني جميل بن مرّة، قال: أصابوا إبلا في عسكر الحسين عليه السّلام يوم قتل، فنحروها و طبخوها، فكانت مثل العلقم، فما استطاعوا أن يسيغوا منها شيئا.(59)

به اسنادی که ذکر می شود از حماد بن زيد بر اساس نقلهای منتهی به جميل بن مرّة نقل شده است: روز عاشورا شتری از لشکر امام حسین (علیه السّلام) گرفتند پس آن را کشتند و پختند پس مانند حنظل تلخ شده بود و نتوانستند چیزی از آن را بخورند.

 

و بهذا الإسناد عن أحمد بن الحسين أخبرنا أبو عبد اللّه الحافظ‍‌، حدثنا محمد بن يعقوب سمعت العباس بن محمد الدوري سمعت يحيى بن معين حدثني جرير عن زيد بن أبي الزناد قال: قتل الحسين بن علي ولي أربع عشرة سنة و صار الورس الذي في عسكره رمادا و احمرت آفاق السماء و نحروا ناقة في عسكره فكانوا يرون في لحمها المرار. (60)

با اسنادی که ذکر می شود از أحمد بن الحسين با نقلهایی که منتهی می شود به زيد بن أبي الزناد نقل کرده است: هنگامی که حسین بن علی (علیه السّلام) کشته شد من چهارده سال داشتم و دانه های ورسی که در لشکر او بود به خاکستر تبدیل شد و کرانه های آسمان سرخگون شد و شتری از لشکرش کشتند گوشت آن تلخ شده بود.

 

پی نوشتها

(1) إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه220

(2) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام،ترجمه إعلام الورى، صفحه 313

(3)إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 220

(4) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، ترجمه إعلام الورى، صفحه 314 – 313

(5) إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 220

(6) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، ترجمه إعلام الورى، صفحه 314

(7) إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 220

(8) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، ترجمه إعلام الورى، صفحه 314

(9) الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه، صفحه 307

(10) الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه، صفحه 340 - زندگانى حضرت امام حسين عليه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، صفحه 78

(11) الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه، صفحه 340

(12) الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه، صفحه 340

(13)نفس المهموم، صفحه 337   

(14) در كربلا چه گذشت، صفحه 467

(15)نفس المهموم، صفحه 338

(16) در كربلا چه گذشت، صفحه 467

(17) نفس المهموم، صفحه 437   

(18) در كربلا چه گذشت، صفحه 459

(19) در كربلا چه گذشت، صفحه 468

(20) الامالی شجری، جلد دوم، صفحه 86

(21) الامالی شجری، جلد دوم، صفحه 86

(23) المنتخب الطریحی، صفحه 16

(24)أنساب‏ الأشراف، جلد‏3، صفحه 209

(25)أنساب ‏الأشراف، جلد ‏3، صفحه 209

(26)أنساب ‏الأشراف، جلد ‏3، صفحه 209

(27)أنساب ‏الأشراف، جلد ‏3، صفحه 209

(28)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 226

(29)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 226

(30)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 226

(31)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 226

(32)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 227

(33)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 227

(34)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 227

(35)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 228

(36)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 228 – به نقل از الخبر فی السیر الاعلام، جلد سوم، صفحه 312

(37)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 228

(38)تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 229

(39) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه ۲۲۹ – به نقل از آن: رواه ابن سعد في الحديث ٣٢٦ من ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام صفحه ٩١ من القسم غير المطبوع من الطّبقات، بإسناده إلى هشام بن حسان، عن محمّد بن سيرين، قال: لم تر هذه الحمرة في آفاق السّماء حتّى قتل الحسين بن عليّ‌ رحمه [اللّه]- و قريبا منه رواه أيضا في الحديث ٣٢٧ بإسناده إلى يوسف بن عبدة عن ابن سيرين، و الطّبراني في ترجمته عليه السّلام من المعجم الكبير ١١٤/٣ برقم ٢٨٤٠ بإسناده إلى هشام عن ابن سيرين، و ابن عساكر في ترجمته عليه السّلام من تاريخ دمشق ص ٣٥٨ برقم ٢٩٧ بإسناده إلى هشام عن ابن سيرين، و ص ٣٥٩ برقم ٢٩٨ بإسناده إلى ابن عون عن ابن سيرين، و الشّيخ المفيد في أواخر ترجمته عليه السّلام من الإرشاد ١٣٢/٢ عن يوسف بن عبدة عن ابن سيرين، و البلاذري في ترجمته عليه السّلام من أنساب الأشراف ٢٠٩/٣ رقم ٢١٠ بسنده عن هشام عن ابن سيرين. و رواه أيضا الطّبراني على وجه آخر و بسند آخر في الحديث ٢٨٣٧ من ترجمته عليه السّلام من المعجم الكبير ٣/ ١١٣ عن أبي بكر بن أبي عيّاش، عن جميل بن زيد قال: لمّا قتل الحسين احمرّت السّماء، قلت: أيّ‌ شيء تقول‌؟! فقال: إنّ‌ الكذّاب منافق، إنّ‌ السّماء احمرّت حين قتل [الحسين عليه السّلام]

(40) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه 231 - به نقل از آن: روى البلاذري في ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من أنساب الأشراف ٢٠٩/٣ الرقم ٢١١ بإسناده إلى أبي قبيل قال: إنّ‌ السّماء أظلمت يوم قتل الحسين حتّى رأوا الكواكب.

و روى ابن عساكر في الحديث ٣٠١ من ترجمة الإمام الحسين من تاريخ دمشق صفحه ٣٦٢ بإسناده إلى أمّ‌ حيّان قالت: يوم قتل الحسين أظلمت علينا ثلاثة...

(41) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه 232 - 231 - به نقل از آن: رواه البلاذري في ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من أنساب الأشراف ٢٠٩/٣ و ٢٢٦ تحت الرقم ٢٠٨ و في ذيل الحديث ٢٣١، و ابن العديم في ترجمته عليه السّلام من بغية الطّلب في تاريخ حلب ٢٦٣٩/٦ بإسنادهما عن حصين.

و في ترجمة حصين بن عبد الرحمان السلمي من تهذيب الكمال و تهذيب التهذيب، و ترجمة الإمام الحسين من بغية الطّلب في تاريخ حلب ٢٦٤١/٦: قال عليّ‌ بن عاصم، عن حصين: جاءنا قتل الحسين فمكثنا ثلاثا كأنّ‌ وجوهنا طليت رمادا.

قلت: مثل من أنت يومئذ؟ قال: رجل متأهّل [أو مناهد].

و انظر أيضا ما رواه الطّبراني في باب مناقب الإمام الحسين عليه السّلام من المعجم الكبير ١١٤/٣ برقم ٢٨٣٩ بإسناده إلى عيسى بن الحارث الكندي.

(42) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه 232 - به نقل از آن: رواه ابن العديم في ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من بغية الطّلب في تاريخ حلب ٢٦٣٩/٦ عن أبي عبد اللّه الحسين بن خالويه، عن محمّد بن هارون الحضرمي، عن هلال بن بشر، عن عمر بن حبيب القاضي، عن هلال بن ذكوان قال: لمّا قتل الحسين مطرنا...

و روى ابن سعد في الحديث ٣٢٢ من ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من الطّبقات الكبرى ص ٩٠ من القسم غير المطبوع بإسناده إلى سليم القاص قال: مطرنا يوم قتل الحسين دما.

و رواه البخاري في ترجمة سليم القاص من التّاريخ الكبير ١٢٩/٤ برقم ٢٢٠٢، و البلاذري في ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من أنساب الأشراف ٢٠٩/٣ برقم ٢٠٩.

و روى محبّ‌ الدّين الطّبري في باب فضائل الحسين عليه السّلام من ذخائر العقبى ص ١٤٥ في أواخر العنوان:«ذكر كرامات له و آيات ظهرت لمقتله» عن ابن السري، عن أمّ‌ سلمة، قالت: لمّا قتل الحسين مطرنا دما.

(43) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه 232- به نقل از آن: هذا تلخيص للحديث ٣٢5-٣٢3 من ترجمة الإمام الحسين من الطّبقات الكبرى صفحه ٩1-٩0 من القسم غير المطبوع.

و لاحظ‍‌ أيضا: الحديث ٢٨٣٣ و ٢٨٣٤ و ٢٨٥٦ من ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من المعجم الكبير للطّبراني ٣/ ١١٣ و ١١٩، و الحديث ٢٣٥ من ترجمته عليه السّلام من أنساب الأشراف للبلاذري ٢٢٨/٣، و ترجمته عليه السّلام من الفصل ٣ من الباب ١١ من الصّواعق المحرقة لابن حجر صفحه ١٩٤ و الحديث ٣٠١-٣٠٣ من ترجمته عليه السّلام من تاريخ دمشق لابن عساكر صفحه ٣٦٢-٣٦٤، و الباب ٣٦ من فرائد السّمطين للجويني ١٦٢/٢ رقم ٤٥٠، و الباب ٣٧ منه صفحه ١٦٥ رقم ٤٥٢

(44) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه 233 - به نقل از آن: روى ابن سعد في الحديث ٣٢١ من ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من الطّبقات الكبرى صفحه ٩٠ من القسم غير المطبوع، بإسناده إلى نضرة الأزدية، قالت: لمّا قتل الحسين بن عليّ‌ مطرت السّماء دما، فأصبحت خيامنا و كلّ‌ شيء منّا ملىء دم.

و رواه أيضا أبو نعيم الحافظ‍‌ في دلائل النبوّة كما في ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من الفصل ٣ من الباب ١١ من الصّواعق المحرقة لابن حجر ص ١٩٤ و قال: و كذا روي في أحاديث غير هذه و ابن العديم في ترجمته عليه السّلام من بغية الطّلب في تاريخ حلب ٢٦٣٨/٦.

و روى ابن عساكر في الحديث ٢٩٩ من ترجمة الإمام الحسين عليه السّلام من تاريخ دمشق صفحه ٣٦٠، بإسناده إلى جعفر بن سليمان، قال: حدّثتني خالتي أمّ‌ سالم، قالت: لمّا قتل الحسين بن عليّ‌ مطرنا مطرا كالدّم على البيوت و الجدر.

قال: و بلغني أنّه كان بخراسان و الشّام و الكوفة.

و رواه أيضا ابن العديم في ترجمته عليه السّلام من بغية الطّلب في تاريخ حلب ٢٦٣٦/٦ و زاد في آخره: حتّى كنّا لا نشكّ‌ أنّه سينزل عذاب، و محبّ‌ الدّين الطّبري في باب فضائل الحسين عليه السّلام من ذخائر العقبى صفحه ١٤٥ في أواخر العنوان:«ذكر كرامات له و آيات ظهرت لمقتله» و قال: خرّجه ابن بنت منيع، و الجويني في الباب ٣٧ من فرائد السّمطين ١٦٦/٢ رقم ٤٥٣.

(45) تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، جلد۲، صفحه 233 - به نقل از آن: رواه الجويني في الباب ٣٧ من فرائد السمطين ١٦٨/٢ برقم ٤٥٧ عن كتاب خلاصة التّفاسير عن السدّي.

و رواه أيضا الثّعلبي في تفسير الآية ٢٩ من سورة الدّخان عن السدّي كما في عبرات المصطفين للمحمودي ١٧١/٢ و قال في هامشه: رواه عن الثّعلبي السّمهودي في القسم الثّاني من جواهر العقدين.

و رواه عنه أيضا القندوزي في الباب ٦٢ من ينابيع المودّة ١٠١/٣ رقم ١

(46) منتهى الآمال،جلد1، صفحه 703 - 702

(47) منتهى الآمال، جلد2، صفحه 907 به نقل از الملهوف، صفحه 177

(48) مثیر الاحزان، صفحه 80

(49) تاريخ ‏الطبري، جلد ‏5، صفحه 393

(50)الفتوح، جلد ‏5، صفحه 119

(51) الكامل، جلد ‏4، صفحه 90

(52) البداية و النهاية، جلد ‏8، صفحه 171   

(53)إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 220

(54) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، صفحه 314

(55) تاریخ مدینه الدمشق، جلد 14، صفحه 230

(56) ورس: گیاهی که تخم آن شبیه کنجد و بعد از رسیدن شکافته می‌شود و تارهایی شبیه تار زعفران از آن بیرون می‌آید که در رنگرزی به کار می‌رود.

(57) تاریخ مدینة دمشق، جلد ۱۴، صفحه ۲۳۰

(58) مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، جلد ۲، صفحه 103

(59) مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی ، جلد ۲، صفحه ۱۰۲

(60)مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، جلد ۲، صفحه 103

 

منابع

- إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن‏ طبرسى، تهران،‏ اسلاميه‏،1390 ق.‏

- الامالی، یحیی بن حسین الشجری، بیروت، عالم الکتب،1403 قمری/ 1983

- الامام الحسین(علیه السّلام) و اصحابه، فضل‌علی قزوینی، محقق: احمد حسینی اشکوری، قم، ناشر: محمود شريعت المهدوي، سال نشر: ۱۴۱۵ق.

- انساب الأشراف، أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى (م. 279)، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417/1996.

- البداية و النهاية، أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى (م. 774)، بيروت، دار الفكر، 1407/ 1986

- تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، علی بن حسن ابن عساکر، بیروت، دار الفکر، 1415ق.

- تاريخ طبرى (تاريخ الأمم و الملوك)، محمد بن جرير طبرى، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دارالتراث، 1387/1967

تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، یوسف‌ بن‌ قزاوغلی‌ ابن‌جوزی‌، قم، مرکز الطباعة و النشر المجمع العالمي لاهل البيت عليهم السلام، 1426 ق.

- در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم‏)، شيخ عباس قمى، مترجم محمد باقر كمره ‏اى‏، قم، مسجد جمكران‏، 1381 ش‏.

- زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (ترجمه إعلام الورى)، فضل بن حسن طبرسى، تهران، اسلاميه، چاپ اول، 1390 ق.

- الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991.

- الكامل في التاريخ، عز الدين أبو الحسن على بن ابى الكرم المعروف بابن الأثير (م 630)، بيروت، دار صادر - دار بيروت، 1385/1965

- مثير الأحزان، احمد بن محمد ابن فهد حلی، جعفر بن محمد ابن نما، قم، مدرسه الامام المهدی (علیه السّلام)، 1406ق. 

- مقتل الحسین (علیه السّلام)، موفق بن احمد اخطب خوارزمی، محقق محمد سماوی، قم، انوار الهدی، 1381

- المنتخب الطریحی فی جمع المراثی و الخطب المشتهر بالفخری، فخر الدین الطریحی النجفی، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، 1424ق./ 2003

- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام( فارسى)، حاج شيخ عباس قمى‏، قم‏، دليل‏، 1379

- منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(عربي)، حاج شيخ عباس قمى، ‏ قم، جامعه مدرسين (موسسه النشر الاسلامى)، 1422 ق.

- نفس المهموم‏، حاج شيخ عباس قمى، نجف، المكتبه الحيدريه‏، ‏1421 ق./ 1379ش.

 

 

 

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه