حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) سرور زنان عالم (2)

حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) سرور زنان عالم (2)

فضایل و اختصاصات منحصر به فرد حضرت فاطمه (علیها السّلام) 

شناخت فضایل و کرامات حضرت فاطمه (علیها السّلام) و معصومین دیگر (علیهم السّلام) خارج از فهم و درک بشری است. این چند سطر نمی تواند حتی گوشه هایی از شخصیت بی نظیر سرور بانوان جهان را معرفی نماید و معرفت و شناخت دقیقی از رحجان و برتری این بانو و ارزشها، صفات نیک، کمال، تقوا و ویژگیهای ستوده اخلاقی حضرت فاطمه صدیقه (علیها السّلام) را معرفی نماید. به ناچار فقط به ذکر برخی فضایل منحصر به فرد حضرت فاطمه (علیها السّلام) بسنده می نماییم.

  

1. خلقت نوری حضرت فاطمه (س) منشعب از نور پیامبر اکرم (ص)

بر طبق احادیث رسیده از ائمه معصومین (علیهم السّلام) هنگامى كه حضرت فاطمه زهرا(علیها السّلام) متولّد شدند، نورى ساطع گرديد که شرق و غرب مکه را فراگرفت حتی ملائکه نیز چنین نوری را در آسمان ندیده بودند.(1)

به حدیثی درباره آفرینش حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) از نور عظمت خداوند متعال و درخشیدن نور ایشان در آسمانها و زمین و خیره ماندن ملائکه از این اتفاق اشاره می شود:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْقِلٍ القرمسيني [الْقِرْمِيسِينِيُ‏] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ الْجَزَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ:‏ قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا لِهَذَا النُّورِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي‏.(2)

شيخ صدوق به نقل از پدرش از محمد بن معقل قرمیسینی با اسنادی از جابر جعفى روايت مى‏كند كه گفت به حضرت امام صادق (عليه السّلام) گفتم: چرا حضرت فاطمه (عليها السّلام) زهرا ناميده مى ‏شود؟ امام فرمودند: زيرا خداوند متعال او را از نور با عظمت خود آفريد و هنگامى كه نورش درخشيدن گرفت آسمانها و زمين به نور او روشن شدند و چشمان ملائكه خيره ماند، پس سجده نموده و از خداى سبحان پرسيدند: خدايا اين چه نورى است؟ خداوند فرمودند: اين پرتوی از نور من است كه آن را آفريده ‏ام و از صلب يكى از پيامبرانم كه او را بر ساير پيامبران برترى داده ‏ام؛ خارج مى ‏نمايم و از اين نور رهبران و امامانى به وجود مى ‏آيند كه پس از انقطاع وحى مردم را به سوى حق هدايت مى ‏نمايند.

اين روايت را محمّد بن هاشم نيز به نقل از حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام) در مصباح الانوار آورده است.

درباره خلقت نوری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السّلام) احادیث زیادی نقل شده است که در مقاله ای جداگانه به آن پرداخته ایم. در این مجال به طور مختصر به ذکر احادیثی که درباره خلقت نوری حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) می پردازیم:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ (ع) قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَلَيْسَتْ هِيَ إِنْسِيَّةً فَقَالَ (ص) فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ قَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ كَيْفَ هِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ إِذْ كَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ قِيلَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ أَيْنَ كَانَتْ فَاطِمَةُ قَالَ كَانَتْ فِي حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ قَالُوا يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَمَا كَانَ طَعَامُهَا قَالَ التَّسْبِيحُ وَ التَّهْلِيلُ وَ التَّحْمِيدُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ وَ أَخْرَجَنِي مِنْ صُلْبِهِ أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِي جَعَلَهَا تُفَّاحَةً فِي الْجَنَّةِ وَ أَتَانِي بِهَا جَبْرَئِيلُ (ع) فَقَالَ لِي السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ يَا مُحَمَّدُ قُلْتُ وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ قُلْتُ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيْهِ يَعُودُ السَّلَامُ قَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذِهِ تُفَّاحَةٌ أَهْدَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْكَ مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَ ضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي قَالَ يَا مُحَمَّدُ يَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ كُلْهَا فَفَلَقْتُهَا فَرَأَيْتُ نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَا لَكَ لَا تَأْكُلُ، كُلْهَا وَ لَا تَخَفْ فَإِنَّ ذَلِكَ النُّورَ الْمَنْصُورَةُ فِي السَّمَاءِ وَ هِيَ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةُ قُلْتُ حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ وَ لِمَ سُمِّيَتْ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ قَالَ سُمِّيَتْ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِيَ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ «يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ. بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ» يَعْنِي نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّيهَا. (3)

محمد بن موسی بن متوکل با اسنادی از سدير صيرفى از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پدرش از اجدادش (عليهم) السّلام روايت نمود كه پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) فرمودند: نور فاطمه پيش از آفرينش زمين و آسمانها آفريده شد، يكى از مردم گفت: اى پيامبر خدا بنا بر اين فاطمه از جنس بشر نيست؟ پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) در پاسخ او فرمودند: فاطمه حوریه ای در لباس بشر است، گفتند: اى پيغمبر خدا چگونه مى‏ شود كه زهرا حوريّه و انسيّه باشد؟ فرمودند: پيش از اين كه پروردگار متعال، حضرت آدم را خلق نمايد، در آن هنگام كه روحهاى خلايق را آفريد، فاطمه را از نور خود خلق كرد و چون آدم را آفريد فاطمه را به او ارائه نمود. گفته شد: اى پيامبر خدا، فاطمه در آن هنگام كجا بود؟ فرمودند: نور او در زير ساق عرش جاى داشت. گفتند: اى رسول خدا غذاى وى چه بود؟ فرمودند: تسبيح و تقديس و تهليل و تحميد، وقتى كه پروردگار متعال، آدم را آفريد، مرا از پشت او بيرون نمود و دوست داشت فاطمه را از صلب من بيرون آرد، پس آن نور را در سيبى قرار داد و جبرئيل آن سيب را نزد من آورد و به من گفت: اى محمّد درود و رحمت و بركات خدا بر تو باد. گفتم: اى حبيب من جبرئيل بر تو درود و رحمت خدا و بركات او باد. جبرئيل گفت: اى محمّد، خدا تو را سلام مى‏ رساند. گفتم: ايمنى و تندرستى از جانب خدا است و به سوى او باز خواهد گشت. گفت: اى محمّد، اين سيبى است كه خداى عزّ و جلّ از بهشت براى تو هديه فرستاده است. من آن را گرفتم و به سينه خود نهادم، جبرئيل گفت: اى محمّد، خداوند جلّ جلاله مى ‏فرمايد: اين سيب را میل کن. هنگامى كه آن سيب را تكّه كردم نورى از آن ساطع گرديد كه موجب تعجّب من شد، جبرئيل گفت: اى پيامبر خدا چرا آن را ميل نمى ‏كنى؟ آن را بخور و نترس زيرا آن نور بانوئى است كه در آسمان «منصوره» و در زمين «فاطمه» مى ‏باشد. گفتم: اى حبیب من جبرئيل چرا در آسمان «منصوره» و در زمين «فاطمه» است؟ گفت: بدين سبب در زمين «فاطمه» ناميده شده است كه شيعيان خود را از جهنّم رهائى مى ‏بخشد و دشمنانش از محبّت وى بى ‏بهره خواهند بود و در آسمان بدين جهت «منصوره» است كه خداوند فرموده است: «يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ، بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ: در آن روز (قيامت) مؤمنان به جهت يارى خدا كه هر فردى را بخواهد يارى دهد خرسند مى‏ شوند (آیه 4 و 5، سوره مبارکه روم) منظور از اين يارى همان نصرتى است كه حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) به دوستان خويش عطا خواهد كرد.(4)

 

در برخی تفاسیر آیه 35 سوره مبارکه نور«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏.»«مِشْكاةٍ» به حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) تاویل شده است و «كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ» به حضرت فاطمه (علیها السّلام) اختر درخشانى است ميان زنان جهان تاویل شده است. (5)

به منظور طولانی نشدن مقاله تنها به حدیث ذیل بسنده می کنیم:

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ مَثَلُ نُورِهِ‏ كَمِشْكاةٍ» فَاطِمَةُ (ع)‏ فِيها مِصْباحٌ‏ الْحَسَنُ«الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ» الْحُسَيْنُ «الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌ»‏ فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ» إِبْرَاهِيمُ (ع) «زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ» لَا يَهُودِيَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِيَّةٍ «يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ» يَكَادُ الْعِلْمُ يَنْفَجِرُ بِهَا «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ» إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» يَهْدِي اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ‏ لِلنَّاس‏... (6)

علی بن محمد با اسنادی از صالح بن سهل همدانى نقل می کند که حضرت امام صادق (علیه السّلام) در تفسير این قول (سوره مبارکه نور، آیه 35) «خداى تعالى نور آسمانها و زمين است، مثل نورش به مانند «چراغدانی» است.» فرمودند: فاطمه (علیها السّلام) است، «در آن چراغى است» حسن (علیه السّلام) «چراغ در آبگينه» حسين (علیه السّلام) «آبگينه به مانند اختر درخشانى است» فاطمه (علیها السّلام) اختر درخشانى است ميان زنان جهان، «از درخت با بركتى برافروزد» كه ابراهيم (علیه السّلام) است، «از روغن درخت پربركت زيتون که نه شرقى و نه غربى» نه يهودى نه ترسا، «روغنش روشنى بخشد» دانش از آن بجوشد، «گر چه آتش در آن نگیرد نوری بر نوری فرازد.» امامى پس از امامى آيد، «خدا هر كه را خواهد به نورش ره نمايد.» هر كه را خدا خواهد به امامان رهنمایى كند «و خدا براى مردم مثلها بزند.» (7)

این مطلب از طریق عامه نیز نقل شده است: «ابن المغازلى شافعى در كتاب مناقب از على بن جعفر روايت نموده كه از حضرت موسى بن جعفر (عليه السّلام) سؤال نمودم از اين آيه، فرمود: «مشكاة» فاطمه (عليها السّلام)، «مصباح» حسن و حسين (عليهما السّلام)، «الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ» فاطمه (عليها السّلام) ستاره درخشنده بين زنان عالميان، «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ» ابراهيم (عليه السّلام) «لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ» نه يهودي و نه نصراني «يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ» نزديك است علم ناطق شود از آن حضرت «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ» از آن حضرت امام بعد از امام. «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» هدايت فرمايد خدا به ولايت ما هر كس را كه مى ‏خواهد.»(8)

 در برخی از تفاسیر «مِشْكاةٍ» به سینه حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) تعبیر شده است.(9)

در حدیث ذیل نیز به برگرفته شدن نور حضرت زهرای اطهر (علیها السّلام) از نور پیامبر ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) اشاره شده است:

قال الصادق (ع) روى باسناد صحيح عن سلمان الفارسى (رضي الله عنه) قال: دخلت على رسول اللَّه (ص) فلما نظر الى قال (فقال): يا سلمان ان اللَّه عز و جل لم يبعث نبيا و لا رسولا الا و له اثنا عشر نقيبا. قال: قلت يا رسول اللَّه عرفت هذا من أهل الكتابين. قال: يا سلمان هل علمت نقبائى الاثنى عشر الذين اختار هم اللَّه للامامة من بعدى؟ فقلت اللَّه و رسوله أعلم. فقال: يا سلمان خلقنى اللَّه تعالى من صفوة نوره و دعانى فأطعته فخلق من نورى عليا و دعاه فأطاعه فخلق من نورى و نور على فاطمة و دعاها فأطاعته و خلق منى و من على و فاطمة الحسن و الحسين فدعاهما فأطاعاه فسمانا اللَّه بخمسة أسماء من أسمائه. (10)

حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: روايت شده است به سند صحيح از سلمان فارسى (رضى اللَّه عنه) كه ‏گفت وارد شدم به خدمت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و چون متوجه من شد فرمودند: اى سلمان، خداوند متعال رسول و پيغمبرى را نفرستاده است مگر آنكه براى او دوازده نقيب بوده است. گفتم: يا رسول اللَّه اين موضوع را از پيروان دو كتاب (تورات و انجيل) شنيده و دانسته‏ ام. فرمودند: اى سلمان، آيا نقباء دوازده گانه مرا كه خداوند متعال آنان را براى مقام امامت و وصايت انتخاب فرموده است؛ مى ‏شناسى؟ گفتم: خداوند متعال و رسول او داناتر است. فرمودند: پروردگار جهان مرا از نور خالص و صاف خود آفريده و سپس مرا براى اطاعت و بندگى خود خواند و من اجابت كردم و از نور من على بن ابى طالب را آفريده و او را به مقام اطاعت و پيروى خود دعوت فرمود و او قبول كرد و از نور من و على دخترم فاطمه را آفريده و او را نيز به اطاعت او امر خود خواند و او پذيرفت و از نور من و على بن ابى طالب و فاطمه دخترم فرزندانم حسن و حسين را آفريده و آنها نيز دعوت پروردگار متعال را اجابت نمودند و از اين نظر ما را با پنج اسم از اسماء خود ناميد.

 

2. عصمت حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام)

در منابع شیعی و عامه به تصریح بیان شده است که مخاطب آیه سی و سوم سوره مبارکه احزاب «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً: خدا چنين مى‏ خواهد كه هر رجس و آلايشى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و منزه گرداند.» اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند و این مسأله به حد تواتر رسیده است. محقق کرکی نیز در نفحات لاهوت نیز به این مطلب اشاره نموده اند. (11)

 

حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره عصمت اهل بیت رسول الله (علیهم السّلام) و مخاطبان این آیه پس از پنج تن آل عبا(علیهم السّلام) فرمودند:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ الْوَاسِطِيِّ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَا عَنَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ‏ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً قَالَ نَزَلَتْ فِي النَّبِيِّ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ (ع) فَلَمَّا قَبَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيَّهُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ع ثُمَّ وَقَعَ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ‏ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) إِمَاماً ثُمَّ جَرَتْ فِي الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ الْأَوْصِيَاءِ (ع) فَطَاعَتُهُمْ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏. (12)

ابن بابویه از پدرش (رحمة اللَّه عليه) از سعد بن عبد اللَّه از حسين بن موسى خشّاب از على بن حسان واسطى از عمويش عبد الرحمن بن كثير نقل كرده كه وى گفت: محضر ابا عبد اللَّه (عليه السّلام) عرضه داشتم: مقصود خداوند از اين آيه چيست؟ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً: خداوند مى‏ خواهد از شما اهل بيت پيامبر آلودگى را برده و شما را پاك و پاكيزه گرداند.» حضرت فرمودند: اين آيه در شأن نبىّ اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) و امير المؤمنين و حسن و حسين و فاطمه (عليهم السّلام) نازل شده است. پس از آن كه خداوند عزّ و جلّ نبىّ مكرّمش را از اين دنيا برد امير المؤمنين (عليه السّلام) و سپس امام حسن و پس از آن امام حسين (عليهما السّلام) را به جاى آن حضرت قرار داد سپس تأويل اين آيه به وقوع پيوست؛ «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ‏: در كتاب خدا بعضى از ارحام اولى و سزاوارتر از برخى ديگر قرار داده شده ‏اند.» يعنى حضرت على بن الحسين (عليه السّلام) امام بعد از پدر گرديد و سپس امامت در فرزندان ايشان امام سجاد (عليه السّلام) جارى شد، پس اطاعت ايشان اطاعت خدا و نافرمانى آنها نافرمانى خداى عزّ و جلّ است.(13)

طبق نقلهای تاریخی موجود مدت زمانی که از بین چهل روز تا نه ماه نقل شده است هر گاه حضرت رسول الله (صلي الله عليه و آله) براي نماز از خانه بيرون مي ‏رفتند، به حجره فاطمه (سلام الله عليها) مي ‏آمدند و مي فرمودند: «الصلاة يا اهل البيت، إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.»

بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله) با تأکیدهای متوالی شکی برای اصحاب حق شنوی خود درباره عصمت حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) و همسر و دو فرزندش (علیهم السّلام) باقی نگذاشتند.

 

3. ائمه اطهار (علیهم السّلام) از نسل حضرت فاطمه (علیها السّلام)

نسل پیامبر (صلی الله علیه و آله) از فرزندان حضرت فاطمه (عليها السّلام) تداوم یافته است و امامان معصوم، حجتهای الهی و جانشینان خداوند بر مردم(عليهم السّلام) از نسل حضرت فاطمه (علیها السّلام) برگزیده شدند.

در این مجال به احادیثی که در این زمینه نقل شده است؛ می پردازیم:

حَدَّثَنَا الزَّاهِدُ أَبُو طَالِبٍ يَحْيَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْجَوَّانِيُّ الْحُسَيْنِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي دَارِهِ بِآمُلَ لَفْظاً وَ قِرَاءَةً سَنَةَ ثَمَانٍ أَوْ تِسْعٍ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ: حَدَّثَنَا السَّيِّدُ الزَّاهِدُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الدَّاعِي الْحُسَيْنِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا السَّيِّدُ الْجَلِيلُ أَبُو إِبْرَاهِيمَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحُسَيْنِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ الْأُمَوِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الرَّبِيعِ الْعَامِرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ عِيسَى غَرِيقُ الْجُحْفَةِ قَالَ حَدَّثَتْنَا طَاهِرَةُ بِنْتُ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ قَالَتْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ عَصَبَةً يَنْتَمُونَ‏ إِلَيْهَا إِلَّا وُلْدَ فَاطِمَةَ فَأَنَا وَلِيُّهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ وَ هُمْ عِتْرَتِي خُلِقُوا مِنْ طِينَتِي وَيْلٌ لِلْمُكَذِّبِينَ بِفَضْلِهِمْ مَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ اللَّه‏.»(14)

زاهد ابوطالب یحیی بن محمد بن حسن جوانی حسینی با اسنادی از جابر بن عبد اللَّه نقل می کند که حضرت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر خانواده ‏اى از جانب پدر فرزندانشان به آنها نسبت داده مى ‏شود مگر فرزندان فاطمه (عليها السّلام) كه من ولى آنها و مركز نژادى ايشان هستم و آنها فرزندان من هستند كه از سرشت من خلق شده ‏اند واى بر آن كسانى كه فضل و مقام آنها را تكذيب كنند. هر كس آنها را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و هر كه با ايشان دشمنى بورزد خدا با او دشمنى مي ورزد.(15)

 

خطيب در تاريخ بغداد به دو طريق (16) و متقى در كنز العمال به سه طريق‏ (17) و هيثمى در مجمع الزوائد (18) و محب طبرى در «ذخائر العقبى» (19) رواياتى در اين باره آورده‏ اند كه یکی از آنها اين است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:«كلّ نبى ينتمون‏ الى عصبتهم الا ولد فاطمه فانى انا ابوهم و انا عصبتهم» (20)

هر فرزندى پدرى دارد كه نسبتش به او مى‏رسد، غير از فرزندان فاطمه كه پدرشان منم و به من منتسب مى‏شوند.

احادیث دیگری نیز با همین مضمون در کتب دیگر حدیثی ذکر شده است.(21)

 

وَ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ‏: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) يَا أَبَا الْجَارُودِ مَا يَقُولُونَ فِي الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع)؟ قُلْتُ يُنْكِرُونَ عَلَيْهِمَا أَنَّهُمَا ابْنَا رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَبِأَيِّ شَيْ‏ءٍ احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ؟ قَالَ قُلْتُ بِقَوْلِ اللَّهِ فِي عِيسَى (ع)‏ «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ» إِلَى قَوْلِهِ‏ «كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ‏» فَجَعَلَ عِيسَى مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ احْتَجَجْنَا عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ تَعَالَى «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ»‏ ثُمَّ قَالَ فَأَيَّ شَيْ‏ءٍ قَالُوا؟ قَالَ قُلْتُ قَالُوا قَدْ يَكُونُ وَلَدُ الْبِنْتِ مِنَ الْوَلَدِ وَ لَا يَكُونُ مِنَ الصُّلْبِ قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ يَا أَبَا الْجَارُودِ لَأُعْطِيَنَّكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ آيَةً يُسَمِّي لِصُلْبِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَا يَرُدُّهَا إِلَّا كَافِرٌ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ أَيْنَ؟ قَالَ قَالَ حَيْثُ قَالَ «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ‏» إِلَى قَوْلِهِ‏ «وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ‏» فَسَلْهُمْ يَا أَبَا الْجَارُودِ وَ هَلْ يَحِلُّ لِرَسُولِ اللَّهِ نِكَاحُ حَلِيلَتَيْهِمَا؟ فَإِنْ قَالُوا نَعَمْ فَكَذَبُوا وَ اللَّهِ وَ إِنْ قَالُوا لَا فَهُمَا وَ اللَّهِ ابْنَا رَسُولِ اللَّهِ لِصُلْبِهِ وَ مَا حَرُمْنَ عَلَيْهِ إِلَّا لِلصُّلْب‏.(22)

از ابوالجارود روايت شده است كه حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام) خطاب به او فرمود: مردم در باره امام حسن و امام حسين (علیهما السلام) چه مى ‏گويند؟ گفتم: انكار مى ‏كنند كه حسنين (عليهما السّلام) فرزندان پيامبر خدا باشند. فرمودند: شما چه دليلى براى آنان مى‏ آوريد؟ گفتم: به آيه قرآن در باره عيسى بن مريم كه مى ‏فرمايد: «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ تا آنجا كه مى ‏فرمايد: و كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ‏(سوره مبارکه انعام، آیه 85 - 84)» زيرا خداوند در اين آيه حضرت عيسى را از فرزندان حضرت ابراهيم قرار داده است. نيز به آيه: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ‏(سوره مبارکه آل عمران، آیه 61)» بر آنان استدلال مى ‏كنيم. فرمود: آنان چه مى ‏گويند. گفتم مى‏ گويند: گاهى مى ‏شود كه فرزند دختر، فرزند مى ‏باشد. ولى از صلب انسان نخواهد بود. راوى مى ‏گويد: حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام) به من فرمودند: به خداوند سوگند دليلى از قرآن مى ‏آورم كه فرزندان زهرا (عليها السّلام) از صلب پيغمبر خداي (صلی الله علیه و آله) هستند، اين دليل را جز شخص كافر رد نخواهد كرد. گفتم: فدايت شوم از كجاى قرآن؟ فرمودند: اين آيه كه مى‏فرمايد: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ‏ تا آنجا كه مى‏فرمايد وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ‏(سوره مبارکه نساء، آیه 23)»

اى ابو الجارود، از ايشان جويا شو و بگو: آيا براى پيغمبر خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) حلال بود كه با زنان حضرات حسنين ازدواج نمايد؟ اگر بگويند: آرى، معلوم است كه دروغ مى‏ گويند و اگر بگويند: نه، پس ثابت مى ‏شود كه ايشان فرزندان پيامبر هستند و به همين جهت زنان ايشان بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حرام بودند.

 

عن مينا مولى عبد الرحمان بن عوف قال: قال عبد الرحمان: يا مينا ألا أحدّثك حديثا قبل أن تشاب الأحاديث بالأباطيل؟ سمعت رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله و سلم) يقول: أنا شجرة و فاطمة فرعها و عليّ لقاحها و حسن و حسين ثمرها و محبوهم من أمتي و رقها ثمّ قال: هم في جنّة عدن و الذي بعثني بالحقّ. (23)

مينا غلام عبد الرحمان بن عوف گفت عبد الرحمان گفت: اى مينا آيا به تو حديثى بگويم پيش از آنكه احاديث به اباطيل مخلوط شود؟ از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) شنيدم كه فرمودند: من درخت هستم و فاطمه شاخه آن و على پيوند آن و حسن و حسين ميوه آن و دوستداران آنان از امت من برگهاى آن. سپس گفت: سوگند به كسى كه مرا به حق مبعوث كرده آنان در بهشت جاويدان هستند.

 

4.تسبيح حضرت فاطمه (عليها السّلام‏) عنایت خداوند به شیعیان

یکی از تسبیحاتی که بسیار موکد است که بعد از هر نماز یومیه گفته شود تسبيح حضرت فاطمه (عليها السّلام‏) است که به واسطه وجود مبارک ایشان به شیعیان عنایت شده است. بر اساس احادیث نقل شده خواص و ثواب این تسبیح نقل می شود:

1 - 4 دورکننده شیطان و هزار در میزان و سبب آمرزش ذاکر

أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ سَعِيدٍ الْبَجَلِيِّ ابْنِ أَخِي صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ بْنِ نُعَيْمٍ الْعَائِذِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع):‏ مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ الزَّهْرَاءِ (ع) ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَ هِيَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِي الْمِيزَانِ وَ تَطْرُدُ الشَّيْطَانَ وَ تُرْضِي الرَّحْمَنَ. (24)

شیخ صدوق به نقل از پدرش به نقل از محمد بن یحیی با اسنادی از محمّد بن مسلم گويد حضرت امام محمد باقر (عليه السّلام) فرمودند: هر كس خدا را تنزيه كند به تسبيح حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها) سپس طلب آمرزش كند آمرزيده خواهد شد، و آن به زبان يكصد است ولى در ميزان عمل يك هزار و شيطان را دور مي كند و خداوند رحمان را خشنود.(25)

 

 2 - 4 عدم شقاوت مداومت کننده بر تسبیحات حضرت زهرا (ع)

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْمَكْفُوفِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ قَالَ لِأَبِي هَارُونَ الْمَكْفُوفِ يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ الزَّهْرَاءِ (ع) كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَيَشْقَى.(26)

محمد بن حسن با اسنادی از أبو هارون مكفوف گويد حضرت امام صادق (عليه السّلام) به من فرمودند: أبا هارون به راستى كه‏ ما كودكان خود را به تسبيح حضرت زهرا (عليها السّلام) امر مي كنيم همان طورى كه به نماز امر مي كنيم، پس تو به اين ذكر مداومت كن زيرا بنده ‏اى بدان مداومت نكرده است كه بدبختى بيند. (يعنى هيچ وقت بدبخت نشود چنانچه اين ذكر را ترك نكند.) (27)

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏: مَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ (ع) قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ مِنْ صَلَاتِهِ الْفَرِيضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ يَبْدَأُ بِالتَّكْبِيرِ.(28)

محمد بن حسن با اسنادی از عبد اللَّه بن سنان نقل می کند که گفت حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: هر كس بعد از نمازهاى پنجگانه خود پيش از آنكه از جا برخيزد تسبيحات حضرت زهرا (علیها السّلام) را بگويد خداوند او را بيامرزد و با الله اکبر آغاز كند. (يعنى تكبيرات را اوّل بگويد.)(29)

 

3 – 4 محبوبتر از هزار رکعت نماز در نزد رسول الله (ص)

حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي خَلَفٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ:‏ تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ (ع) فِي كُلِّ يَوْمٍ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ صَلَاةِ أَلْفِ رَكْعَةٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ. (30)

محمد بن حسن با اسنادی از أبو خلف قمّاط گويد از حضرت امام صادق (عليه السّلام) شنيدم که فرمودند: تسبيح حضرت‏ زهرا (سلام اللَّه عليها) هر روز در تعقيب هر فريضه نزد من محبوبتر است از به جای آوردن هزار ركعت نماز در هر روز.(31)

 

5. مصحف حضرت زهرا

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِي سَنَةِ ثَمَانِيَةَ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِكَ لِأَنِّي نَظَرْتُ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ قَالَ فَقُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ (ع) فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ (ص) دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا مَلَكاً يُسَلِّي عَنْهَا غَمَّهَا وَ يُحَدِّثُهَا فَشَكَتْ ذَلِكَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فَقَالَ لَهَا إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكَ فَسَمِعْتِ الصَّوْتَ فَقُولِي لِي فَأَعْلَمْتُهُ فَجَعَلَ يَكْتُبُ كُلَّمَا سَمِعَ حَتَّى أَثْبَتَ مِنْ ذَلِكَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ مِنْ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ. (32)

احمد بن محمد با اسنادی حماد بن عثمان نقل می کند از حضرت امام جعفر صادق (عليه السّلام) شنيدم فرمودند: در سال 128 قمرى زنديقهایى به وجود خواهند آمد. من به مصحف فاطمه (علیها السّلام) نظر كردم و اين خبر غيبى را دادم، من به حضرت امام صادق (علیه السّلام) گفتم: مصحف‏ فاطمه‏ چيست؟ فرمود: موقعى كه خداى توانا پيامبر خود را قبض روح كرد غم و اندوهى دچار فاطمه اطهر شد كه غير از خدا كسى اندازه آن را نمي دانست، خداى رؤف يك ملكى را نزد او فرستاد كه به او تسليت بگويد و با او گفتگو كند، فاطمه اين مطلب را براى على (عليه السّلام) شرح داد حضرت على (علیه السّلام) به حضرت زهرا (علیها السّلام) گفت: هر گاه تو صوت آن ملك را احساس كنى برايم بگو. فاطمه اطهر (علیها السّلام) هر گاه مطلبى را از آن ملك مي شنيد براى حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)  شرح مي داد و آن بزرگوار آن را مي نوشت و نوشته ‏هاى آن حضرت را مصحف فاطمه مى‏ گويند، حكم حلال و حرامى در آن نيست، ولى علم به امور آينده در آن موجود است...(33)

همین حدیث در کتاب کافی چنین نقل شده است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ:‏ تَظْهَرُ الزَّنَادِقَةُ فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ عِشْرِينَ وَ مِائَةٍ وَ ذَلِكَ أَنِّي نَظَرْتُ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (ع) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ (ص) دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ (ع) مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً يُسَلِّي غَمَّهَا وَ يُحَدِّثُهَا فَشَكَتْ ذَلِكَ‏ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِي لِي فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِكَ فَجَعَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يَكْتُبُ كُلَّ مَا سَمِعَ حَتَّى أَثْبَتَ مِنْ ذَلِكَ مُصْحَفاً قَالَ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ. (34)

بعضی از اصحاب ما از احمد بن محمد از عمر بن عبدالعزیز از حماد بن عيسى نقل می کند که شنيدم از حضرت امام صادق (عليه السلام) كه فرمودند: زنادقه در سال 128 ظهور كنند من اين مطلب را در مصحف فاطمه (عليها السلام) ديدم، عرض كردم: مصحف فاطمه (عليها السلام) چيست؟ فرمود: چون خداى تعالى پيغمبرش (صلّى اللَّه عليه و آله) را قبض روح فرمودند، فاطمه (علیها السّلام) را از وفات آن حضرت اندوهى گرفت كه جز خداى عز و جل مقدارش را نداند، بدان جهت خدا فرشته‏اى برايش فرستاد كه او را دلدارى دهد و با او سخن گويد، فاطمه از اين داستان به امير المؤمنين (عليه السلام)‏ شكايت كرد. (يعنى گزارش داد و يا شكايتش از نظر ننوشتن سخنان فرشته بود.) على (عليه السلام) فرمودند: چون آمدن فرشته را احساس كردى و صدايش را شنيدى، به من بگو، پس فاطمه به امير المؤمنين (عليه السلام) خبر داد و آن حضرت هر چه مي شنيد مي نوشت، تا آنكه از آن سخنان مصحفى ساخت، اما در آن مصحف چيزى از حلال و حرام نيست، بلكه در آن علم به پيش آمدهاى آينده است.(35)

در کافی در باب «ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ (ع)‏» حدیثی طولانی ابابصیر از حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) نقل می نماید که در آن حضرت درباره مصحف حضرت فاطمه (علیها السّلام) چنین فرمودند:«وَ إِنَّ عِنْدَنَا لَمُصْحَفَ فَاطِمَةَ (ع) وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ (ع) قَالَ قُلْتُ وَ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ (ع) قَالَ مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ.» (36) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 239

همانا مصحف فاطمه (عليها السلام) نزد ما است، مردم چه مي دانند مصحف فاطمه چيست. عرض كردم مصحف فاطمه (عليها السلام) چيست؟ فرمود مصحفى است سه برابر قرآنى است كه در دست شما است به خدا حتى يك حرف قرآن هم در آن نيست.

 

وَ فِيهِ أَيْضاً بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏: النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثَاءٌ نَحْنُ الْعُلَمَاءُ وَ شِيعَتُنَا الْمُتَعَلِّمُونَ وَ سَائِرُ النَّاسِ غُثَاءٌ وَ كَانَ يَقُولُ عِلْمُنَا غَابِرٌ وَ مَزْبُورٌ وَ نَكْتٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَفْرَ الْأَحْمَرَ وَ الْجَفْرَ الْأَبْيَضَ وَ مُصْحَفَ فَاطِمَةَ (ع) وَ إِنَّ عِنْدَنَا الْجَامِعَةَ فِيهَا جَمِيعُ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فَسُئِلَ عَنْ تَفْسِيرِ كَلَامِهِ (ع) فَقَالَ أَمَّا الْغَابِرُ فَالْعِلْمُ بِمَا يَكُونُ وَ أَمَّا الْمَزْبُورُ فَالْعِلْمُ بِمَا كَانَ وَ أَمَّا النَّكْتُ فِي الْقُلُوبِ فَهُوَ الْإِلْهَامُ وَ أَمَّا النَّقْرُ فِي الْأَسْمَاعِ فَحَدِيثُ الْمَلَائِكَةِ ع نَسْمَعُ كَلَامَهُمْ وَ لَا نَرَى شَخْصَهُمْ وَ أَمَّا الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ فَوِعَاءٌ فِيهِ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ لَنْ يُخْرَجَ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَمَّا الْجَفْرُ الْأَبْيَضُ فَوِعَاءٌ فِيهِ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ زَبُورُ دَاوُدَ (ع) وَ كُتُبُ اللَّهِ الْمُنْزَلَةُ وَ أَمَّا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ (ع) فَفِيهَا مَا يَكُونُ مِنْ حَادِثٍ وَ أَسْمَاءُ كُلِّ مَنْ يَمْلِكُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ وَ أَمَّا الْجَامِعَةُ فَكِتَابٌ طُولُهُ سَبْعُونَ ذِرَاعاً إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ خَطُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) بِيَدِهِ فِيهِ أَرْشُ الْخَدْشِ وَ الْجَلْدَةِ وَ نِصْفِ الْجَلْدَة.(37)

حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: علوم ما بر چند نوع است غابر، مزبور، نكت در قلوب و نقر در اسماع و هم چنين جفر احمر، جفر ابيض، مصحف‏ فاطمه و جامعه كه در وى تمام احتياجات مردم وجود دارد نزد ما محفوظ است، از امام (عليه السّلام) تفسير اين كلمات را پرسيدند فرمودند: مقصود از «غابر» علم بر مطالب آينده است و «مزبور» علم از موضوعات گذشته است، «نكت در قلوب» الهام است «نقر در اسماع» گفتگوى با ملائكه مي باشد ما كلام آنها را مي شنويم و ليكن آنها را نمى ‏بينيم، «جفر احمر» ظرفى است كه سلاح رسول خدا در آن واقع است، و او را مردم نخواهند ديد تا قائم قيام كند، و اما «جعفر ابيض» آن ظرفى است كه تورات موسى و انجيل عيسى، و زبور داود و ساير كتب آسماني در آن قرار دارد. و اما مصحف فاطمه (عليها السّلام) كه در آن تمام حوادث و اتفاقاتى كه در جهان پيدا خواهد شد و اسماء ملوك و سلاطين تا روز قيامت در آن ثبت است و «جامعه» كتابى است كه طولش هفتاد ذرع است و اين كتاب به املاء حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) و خط على بن ابى طالب (عليه السّلام) مي باشد، در آن كتاب كليه احكام حتى ديه خدشه هم وارد شده است.(38)

 

6. تجهیز و به خاکسپاری حضرت فاطمه مظلومه (س) توسط امام معصوم

حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) تنها بانوی معصومی است که به خاکسپاری ایشان توسط حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) انجام پذیرفت. طبق احادیث تجهیز و به خاکسپاری معصوم به دست معصوم باید صورت بپذیرد و یکی از علل رجعت نیز همین موضوع بیان شده است.

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ غَسَّلَ فَاطِمَةَ (ع) قَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) قَالَ فَكَأَنِّي اسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ كَأَنَّكَ ضِقْتَ مِمَّا أَخْبَرْتُكَ بِهِ قُلْتُ قَدْ كَانَ ذَلِكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لَا تَضِيقَنَّ فَإِنَّهَا صِدِّيقَةٌ لَا يُغَسِّلُهَا إِلَّا صِدِّيقٌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَرْيَمَ لَمْ يُغَسِّلْهَا إِلَّا عِيسَى (ع). (39)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند که احمد بن ادریس با اسنادی از مفضل بن عمر نقل می کند که به حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) عرض كردم: فدايت شوم چه كسى فاطمه زهرا (علیها السّلام) را غسل داد؟ فرمودند: حضرت على (عليه السّلام). ولى من از سخن آن بزرگوار تعجب كردم. امام فرمودند: گويا از سخن من شگفت زده شدى؟ گفتم: آرى، فداى تو گردم. فرمودند: تعجب منماى، زيرا چون حضرت فاطمه صدّيقه بود غير از شخص صدّيق كسى ديگر نبايد او را غسل دهد. آيا نمى‏ دانى كه حضرت مريم را غير از عيسى (عليه السّلام) كسى غسل نداد.

 

7. کیفیت ورود حضرت فاطمه زهرا (س) به محشر

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ ّ بِمَرْوَرُودَ فِي‏ دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُ‏ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ وَ حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ بَكْرٍ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْفَقِيهُ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَرَوِيُّ الشَّيْبَانِيُّ عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع وَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِيُّ الرَّازِيُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْرَوَيْهِ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص‏): إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ يَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص).(40)

ابوالحسن محمد بن علی بن الشاه فقیه مروزی با اسنادی از حضرت امام رضا (عليه السّلام) روايت كرده ‏اند و ایشان از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند كه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمودند: هنگامى كه روز قيامت فرا مى ‏رسد منادى ندا مى ‏دهد: اى خلايق، چشمان خود را ببنديد تا فاطمه دختر محمّد عبور كند.

 

ابْنُ عَرَفَةَ عَنْ رِجَالِهِ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ يَا أَهْلَ الْجَمْعِ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ فَتَمُرُّ وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ جَارِيَةٍ مِنَ الْحُورِ الْعِين‏.(41)

ابن عرفه به سند مرفوع از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) روايت مى‏كند: هنگامى كه قيامت فرا مى‏ رسد منادى از عرش ندا مى ‏دهد: اى مردم، سرهاى خود را پايين بياندازيد و چشمان خود را ببنديد تا فاطمه دختر محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) از صراط عبور كند و هفتاد هزار حوريّه او را مشايعت نموده و همراهى مى‏ كنند.

 

قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) قَالَ‏: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِياً فَنَادَى‏ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ (ص) الصِّرَاطَ قَالَ فَتَغُضُّ الْخَلَائِقُ أَبْصَارَهُمْ فَتَأْتِي فَاطِمَةُ (ع) عَلَى نَجِيبٍ مِنْ نُجُبِ الْجَنَّةِ يُشَيِّعُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ فَتَقِفُ مَوْقِفاً شَرِيفاً مِنْ مَوَاقِفِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تَنْزِلُ عَنْ نَجِيبِهَا فَتَأْخُذُ قَمِيصَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) بِيَدِهَا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ وَ تَقُولُ يَا رَبِّ هَذَا قَمِيصُ وَلَدِي وَ قَدْ عَلِمْتَ مَا صُنِعَ بِهِ فَيَأْتِيهَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَا فَاطِمَةُ لَكِ عِنْدِي الرِّضَا فَتَقُولُ يَا رَبِّ انْتَصِرْ لِي مِنْ قَاتِلِهِ فَيَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى عُنُقاً مِنَ النَّارِ فَتَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ فَتَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) كَمَا يَلْتَقِطُ الطَّيْرُ الْحَبَّ ثُمَّ يَعُودُ الْعُنُقُ بِهِمْ‏ إِلَى النَّارِ فَيُعَذَّبُونَ فِيهَا بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ ثُمَّ تَرْكَبُ فَاطِمَةُ ع نَجِيبَهَا حَتَّى تَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَ مَعَهَا الْمَلَائِكَةُ الْمُشَيِّعُونَ لَهَا وَ ذُرِّيَّتُهَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ النَّاسِ عَنْ يَمِينِهَا وَ شِمَالِهَا.(42)

ابوجعفر محمد بن علی بن موسی با اسنادی از ابان بن عثمان نقل می کند که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: روز قيامت كه فرا رسد خداوند توانا خلق اوّلين و آخرين را در يك زمين جمع مى ‏كند. آنگاه منادى ندا مى‏ نمايد: چشمان خود را ببنديد و سرهاى خود را به زير افكنيد تا فاطمه دختر حضرت محمّد (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) عبور كند. مردم چشمان خود را مى ‏بندند و حضرت فاطمه‏ در حالى كه بر يكى از ناقه ‏هاى بهشتى سوار است مى‏ آيد و تعداد هفتاد هزار ملك آن بانوى با عظمت را مشايعت مى ‏نمايند. آنگاه حضرتش در يكى از مكانهاى شريف قيامت توقف مى ‏كند و پيراهن خون آلود حضرت امام حسين (علیه السّلام) را به دست مى ‏گيرد و مى‏ گويد: بار خدايا، اين پيراهن فرزند من حسين است، تو مى ‏دانى با او چه عملى انجام دادند.

پس از آن از طرف خداوند رئوف خطاب مى‏ رسد: من هر عملى كه موجب خوشنودى تو باشد انجام خواهم داد. حضرت زهراى اطهر(عليها السّلام) خواهد گفت: پروردگارا انتقام مرا از قاتلين فرزندم بگير. خداوند قهار دستور مى ‏دهد: گروهى از آتش جهنّم بيرون مى ‏آيند و كشندگان امام حسين(عليه السّلام) را نظير مرغى كه دانه برچيند از صحراى محشر مى ‏ربايند و به طرف دوزخ باز مى‏ گردند و آنان را دچار انواع عذاب مى ‏نمايد.

سپس فاطمه اطهر بر ناقه خويشتن سوار و داخل بهشت مى ‏گردد. آن ملائكه ‏اى كه حضرت فاطمه را مشايعت مى ‏كردند و فرزندان بزرگوار آن حضرت نزد آن بانو خواهند بود و دوستان ايشان طرف راست و چپ آنان قرار مى‏ گيرند. (43)

 

8. شفاعت حضرت فاطمه زهرا (س)

در حدیث ذیل پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) ضمن اشاره به مقام والای حضرت فاطمه در روز محشر به مقام شفاعت ایشان در روز قیامت و مقام سروری ایشان بر تمام بانوان جهان از اولین تا آخرین اشاره نموده اند:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سَلَمَةَ الْأَهْوَازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى ابْنِ أُخْتِ الْوَاقِدِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِيُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْعَلَاءِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ جَالِساً ذَاتَ يَوْمٍ وَ عِنْدَهُ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ (ع) فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ أَكْرَمُ النَّاسِ عَلَيَّ فَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُمْ وَ وَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ أَعِنْ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ مُطَهَّرِينَ مِنْ كُلِّ رِجْسٍ مَعْصُومِينَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ أَيِّدْهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْكَ ثُمَّ قَالَ (ص) يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا بَعْدِي وَ أَنْتَ قَائِدُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ابْنَتِي فَاطِمَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى نَجِيبٍ مِنْ نُورٍ عَنْ يَمِينِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ عَنْ يَسَارِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ بَيْنَ يَدَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ خَلْفَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ تَقُودُ مُؤْمِنَاتِ أُمَّتِي إِلَى الْجَنَّةِ فَأَيُّمَا امْرَأَةٍ صَلَّتْ فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَ صَامَتْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ حَجَّتْ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ وَ زَكَّتْ مَالَهَا وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ وَالَتْ عَلِيّاً بَعْدِي دَخَلَتِ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَةِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَ هِيَ سَيِّدَةٌ لِنِسَاءِ عَالَمِهَا فَقَالَ ص ذَاكَ‏ لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِي مِحْرَابِهَا فَيُسَلِّمُ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ يُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ مَرْيَمَ فَيَقُولُونَ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ‏ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى عَلِيٍّ (ع) فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي يَسُوؤُنِي مَا سَاءَهَا وَ يَسُرُّنِي مَا سَرَّهَا وَ إِنَّهَا أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَأَحْسِنْ إِلَيْهَا بَعْدِي وَ أَمَّا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَهُمَا ابْنَايَ وَ رَيْحَانَتَايَ وَ هُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْيُكْرَمَا عَلَيْكَ كَسَمْعِكَ وَ بَصَرِكَ ثُمَّ رَفَعَ ص يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي مُحِبٌّ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ وَ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُمُ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُمْ.(44)

احمد بن زیاد بن جعفر همدانی با اسنادی از سعید بن مسیب نقل می کند که ابن عبّاس گفت: يك روز رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نشسته بود و على، فاطمه، حسن و حسين نيز در نزد او بودند كه پيامبر فرمودند: خداوندا، تو مى ‏دانى كه اينها «اهل» من هستند و گرامى ‏ترين مردم در نزد من‏ مى ‏باشند، پس دوست بدار آن را كه آنها را دوست دارد و دشمن بدار آن را كه با آنها دشمنى كند و راهبرى كن آن كسی را كه آنها را رهبر خود گيرد و دشمنی كن با آنكه به عداوت با آنها برخيزد و يارى نما كسى را كه آنها را يارى كند و آنها را از هر گونه پليدى پاك گردان و از هرگونه گناهى آنان را معصوم بدار و ايشان را به وسيله روح القدس تأييد فرما.

و سپس خطاب به حضرت على (عليه السّلام) فرمودند: اى على، تو امام اين امّت و خليفه بر آنها بعد از من هستى و تو هدايت‏كننده مؤمنان به سوى بهشت خواهى بود و گويى دخترم فاطمه (عليها السّلام) را مى‏بينم كه در روز قيامت بر شترى از نور سوار است و در طرف راست وى هفتاد هزار فرشته و در طرف چپ او نيز هفتاد هزار فرشته قرار دارند و او زنان مؤمن امّت را به سوى بهشت راهنمايى مى‏كند.

پس هر زنى كه پنج نماز واجب را در روز و شب به جاى آورد و ماه رمضان را روزه بگيرد و حجّ واجب را به جاى آورد و زكات مال خود را بپردازد و از شوهر خود اطاعت نمايد و پس از من على را سرپرست و رهبر خود بداند، به شفاعت دخترم فاطمه (عليها السّلام) داخل بهشت مى ‏شود زيرا او بزرگ و سرور زنان عالميان است.

سؤال شد: يا رسول اللَّه، آيا فاطمه فقط سرور زنان زمان خويش است؟

پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اين مقام براى حضرت مريم دختر عمران بوده است، امّا دختر من فاطمه (عليها السّلام) بزرگ زنان عالميان از اوّلين و آخرين ايشان است و هنگامى كه او در محراب عبادت مى‏ ايستد هفتاد هزار فرشته مقرّب به او سلام مى‏كند و او را همان گونه كه حضرت مريم را ندا مى ‏كردند مورد خطاب قرار داده و مى‏ گويند: خداوند تو را برگزيده و از همه پليديها پاك نموده و بر زنان عالميان برترى داده است.

سپس رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) متوجه على (عليه السّلام) گرديد و گفت: اى على، فاطمه پاره تن من است و او نور چشم و ميوه دل من است، پس آنچه او را آزار دهد مرا نيز مى‏ آزارد و آنچه او را شادمان گرداند موجب شادمانى من مى‏ شود و همانا او در ميان اهل بيت من اوّلين كسى است كه به من مى ‏پيوندد پس بعد از من به او احسان و نيكى كن و امّا حسن و حسين پس آنها فرزندان و گلهاى خوشبوى من هستند و آن دو سرور جوانان بهشت مى ‏باشند پس آنها را مانند چشم و گوش خود گرامى بدار. سپس پيامبر دستش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا، من تو را شاهد مى ‏گيرم كه با دوستداران آنان دوست و با دشمنان آنان دشمن باشم، در صلح و سلامت خواهم بود با كسى كه با ايشان در صلح و سلامت باشد و در جنگ خواهم بود با آنان كه با ايشان جدال و دشمنی كند و دشمن كسى خواهم بود كه با آنان دشمنى ورزد و ولی كسى خواهم بود كه اينان را رهبر و سرپرست خود گرفته باشد. (45)

 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْخَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَلِيٍّ السِّنْدِيُّ عَنْ مَنِيعِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عِيسَى بْنِ مُوسَى عَنْ جَعْفَرٍ الْأَحْمَرِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ (ع) قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ تُقْبِلُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَيْنِ خَطْمُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ قَوَائِمُهَا مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْكِ الْأَذْفَرِ عَيْنَاهَا يَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ عَلَيْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ يُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُكْناً كُلُّ رُكْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْيَاقُوتِ يُضِي‏ءُ كَمَا يُضِي‏ءُ الْكَوْكَبُ الدُّرِّيُّ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ يَمِينِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ جَبْرَئِيلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) فَلَا يَبْقَى يَوْمَئِذٍ نَبِيٌّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّيقٌ وَ لَا شَهِيدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِيرُ حَتَّى تُحَاذِيَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ فَتَزُجُّ بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَنْ ظَلَمَنِي اللَّهُمَّ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِي فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ يَا حَبِيبَتِي وَ ابْنَةَ حَبِيبِي سَلِينِي تُعْطَيْ وَ اشْفَعِي تُشَفَّعِي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا جَازَنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ فَتَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي ذُرِّيَّتِي وَ شِيعَتِي وَ شِيعَةَ ذُرِّيَّتِي وَ مُحِبِّيَّ وَ مُحِبِّي ذُرِّيَّتِي فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَيْنَ ذُرِّيَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِيعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّيَّتِهَا فَيُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ (ع) حَتَّى تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ. (46)

محمد بن ابراهیم با اسنادی از جعفر احمر نقل می کند از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) که فرمودند: شنيدم جابر بن عبد اللَّه انصارى گفت كه‏ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: چون روز قيامت شود دخترم فاطمه بر ناقه ‏اى از ناقه ‏هاى بهشت به محشر روی كند كه دو پهلويش نگار دارد و مهارش از لؤلؤتر و چهارپايش از زمرد سبز و دمش از مشك اذفر و دو چشمش از ياقوت سرخ است بر پشت آن قبه ‏اي است از نور كه برونش از درونش ديده شود و درونش از برونش درون آن گذشت خداست و برونش رحمت خدا بر سر آن مخدره تاجى است از نور كه آن تاج هفتاد ركن دارد و هر ركنى مرصّع به درّ و ياقوت است بدرخشد چنانچه اختر فروزان در افق آسمان بدرخشد و بر سمت راست او هفتاد هزار فرشته باشد و بر سمت چپ او هفتاد هزار فرشته و جبرئيل مهار آن ناقه را گرفته و به بانگ بلند فرياد كشد ديده بر هم نهيد تا فاطمه دختر محمد بگذرد نماند در آن روز پيغمبر و رسول و نه صديق و شهيدى جز آنكه همه ديده بر هم نهند تا فاطمه بگذرد و خود را برابر عرش پروردگارش جل جلاله رساند و از ناقه به زيراندازد و گويد معبودا سيدا حكم كن ميان من و هر كه به من ستم كرده خدايا حكم كن ميان من و هر كس كه فرزندانم را كشته به ناگاه پاسخى از طرف خداى جل جلاله در رسد كه اى حبيبم و زاده حبيبم از من بخواه تا عطا کنم و شفاعت كن تا پذيرفته گردد به عزت و جلالم سوگند كه ستم ستمگر را كيفر دهم. مي گويد: معبودم، سيدم ذريه و شيعيان و شيعيان ذريه‏ ام و دوستانم و دوستان ذريه ‏ام را درياب از طرف خداى جل جلاله ندا رسد كجايند ذريه فاطمه و شيعيان و دوستان او و دوستان ذرارى او و آنان در ميان فرشتگان رحمت پيش آيند و فاطمه رهبر آنها گردد تا آنها را وارد بهشت كنند.(47)

 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يُوسُفَ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ حَدَّثَنَا دَارِمُ بْنُ قَبِيصَةَ النَّهْشَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا (ع) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) قَالا سَمِعْنَا الْمَأْمُونَ يُحَدِّثُ عَنِ الرَّشِيدِ عَنِ‏ الْمَهْدِيِّ عَنِ الْمَنْصُورِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ لِمُعَاوِيَةَ أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ قَالَ لَا قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ النَّارِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله) يَقُولُهُ.(48)

محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بغدادی با اسنادی از دارم بن قبیضه نهشلی نقل می کند که از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) و حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: از قول مأمون شنیدند که از رشید و مهدی و منصور و پدر منصور از جدش نقل کرده است که ابن عبّاس به معاویه گفت  گفت: آيا مى ‏دانى كه دختر رسول خدا براى چه فاطمه ناميده شد؟ گفت: نمى‏ دانم. ابن عباس گفت: براى اينكه او و شيعيانش از آتش دوزخ باز نگاه داشته شده ‏اند و خداوند آنها را به آتش جهنّم عذاب نمى‏ كند. من اين سخن را از رسول خدا شنيده ‏ام.

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)‏ بِالْأَسْنَادِ الثَّلَاثَةِ (49) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليه السّلام) قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله): إِنِّي سَمَّيْتُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.(50)

شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا، با سه سلسله سند از رسول اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) روايت مى ‏كند كه فرمودند: نام دخترم را از آن جهت فاطمه گذاردم كه خداى عزّ و جلّ او و دوستدارانش را بر آتش جهنّم حرام كرده است.

 

پی نوشتها

(1) بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 2 – الأمالي(للصدوق)، صفحه 595 – 593

(2) علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 180

(3) معاني الأخبار، صفحه 397 – 396 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 4 - زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، صفحه 39 – 38

(4) معاني الأخبار، جلد‏2، صفحه 420 – 418

(5) تفسير فرات الكوفي، صفحه 282

(6) الكافي، جلد‏1، صفحه 195 - تفسير القمي، جلد‏2، صفحه 103 - 102 - الكافي، جلد ‏1، صفحه 480 - تفسير أحسن الحديث، جلد‏7، صفحه 225

(7) اصول الكافي، ترجمه كمره‏اى، جلد‏2، صفحه 107

(8) تفسير اثنا عشري، جلد‏9، صفحه 252

(9) معاني الأخبار، صفحه 15- تفسير فرات الكوفي، صفحه 282

(10) مصباح الشريعة، صفحه 295

(11) اهل ‏بيت در آيه‏ تطهير، صفحه 25

(12) علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 205

(13) علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 665

(14) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، جلد‏2، صفحه 40 – 39 – بحار الأنوار ، جلد‏23، صفحه 105 - 104

(15) بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27بحار الأنوار)، جلد‏1، صفحه 72 به نقل از الطرائف، صفحه 379

(16) تاريخ بغداد، خطيب،  جلد11، صفحه 285 به نقل از الطرائف، صفحه 379

(17) كنز العمال، متقى، جلد6، صفحه 220- 216 به نقل از الطرائف، صفحه 379

(18) مجمع الزوائد، هيثمى، جلد9، صفحه 172 به نقل از الطرائف، صفحه 379

(19) ذخائر العقبى، محب الدين طبرى، ص 121 به نقل از الطرائف، صفحه 379

(20) الطرائف، صفحه 379

(21) عوالم العلوم و المعارف، صفحه 893 - بحار الأنوار، جلد‏37، صفحه70 - الطرائف، صفحه 379- بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 228 - دلائل الإمامة، صفحه 76 – بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه230

(22) الإحتجاج على أهل اللجاج، جلد‏2، صفحه 325 – 324 - بحار الانوار، جلد 93، صفحه 240- زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، صفحه 871 -869

(23) سيماى امام على عليه السلام در قرآن ترجمه شواهد التنزيل، صفحه 171

(24)ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه  163

(25) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه غفارى، صفحه 363

(26) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 163

(27) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه غفارى، صفحه 363 – 362

(28) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 164

(29) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه غفارى، صفحه 363

(30) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه 163

(31) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه غفارى، صفحه 364 – 363 - زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، صفحه 987 – 986

(32) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1 ، صفحه 157- بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 80

(33) زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه نجفى، صفحه 99

(34) الكافي، جلد‏1، صفحه 240

(35) اصول الكافي، ترجمه مصطفوى، جلد‏1، صفحه 347 - 346

(36) الكافي، جلد‏1، صفحه 239

(37) إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 285 – 284 - الإحتجاج على أهل اللجاج، جلد ‏2، صفحه 372

(38) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، صفحه 390

(39) علل الشرائع، جلد‏1 ، صفحه 184 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 206 - زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه روحانى، صفحه 662 – 661

(40) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه 33 – 32 – بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 52

(41) بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 53 - زندگانى حضرت زهرا عليها، ترجمه روحانى، صفحه 311

(42) الأمالي (للمفيد)، صفحه 130 - بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه  224 - زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه روحانى ، صفحه 850

(43) زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه روحانى، صفحه 851 – 850

(44) الأمالي( للصدوق)، صفحه 487 – 486 - بشارة المصطفى، جلد 2، صفحه 177 و 178

(45) زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه روحانى، صفحه 212 – 209

(46) الأمالي( للصدوق)، صفحه  18- 17 - بحار الأنوار، جلد‏43، صفحه 220 -219

(47) الأمالي (للصدوق)، صفحه 18 – 17

(48) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه 73- 72

(49)1. حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَزِيُ‏ بِمَرْوَرُودَ فِي‏ دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُ‏ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا (عليه السّلام) سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ

2. حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ بَكْرٍ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْفَقِيهُ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَرَوِيُّ الشَّيْبَانِيُّ عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى (عليه السّلام)

3. حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِيُّ الرَّازِيُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْرَوَيْهِ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (عليه السّلام) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السّلام) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله)

(50) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد ‏2، صفحه 46

 

منابع

- قرآن کریم

- الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، احمد بن على طبرسى، 2جلد، مشهد، نشر مرتضى، چاپ: اول، 1403 ق.

- اصول الكافي، محمد بن يعقوب كلينى، ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه، تهران، چاپ اول، 1369 ش.

- أصول الكافي، محمد بن يعقوب‏ كلينى، مترجم: محمد باقر كمره اى، قم‏، اسوه‏،1375ش‏.

- إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن‏ طبرسى، تهران،‏ اسلاميه‏،1390 ق.‏

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، مترجم: محمد باقر کمره ای، تهران، كتابچى، 1376ش.

- الأمالي، محمد بن محمد مفيد، قم، كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، 1413ق.

- اهل ‏بيت در آيه‏ تطهير، سيد جعفر مرتضي عاملي، تهران، دفتر تبليغات اسلامي، 1379ش.

- بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دارإحياء التراث العربي، چاپ: دوم، 1403 ق.

- بخش امامت (ترجمه جلد 23 تا 27 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، مترجم: موسى‏ خسروى، تهران‏، اسلاميه‏، 1363 ش.‏

- بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم طبرى آملى، نجف،  المكتبة الحيدرية، 1383 ق.

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم،‏ محمد بن حسن‏ صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى‏ كوچه باغى، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، 1404 ق‏.

- تفسير اثنا عشرى،‏ حسين بن احمد حسينى شاه عبدالعظيمى، تهران،‏ ميقات،‏1363ش‏.

- تفسير احسن الحديث‏، سيد على اكبر قرشى، تهران، ‏ بنياد بعثت،1377ش.

- تفسير القمي، على بن ابراهيم قمى، 2جلد، قم، دار الكتاب، چاپ: سوم، 1404ق.

- تفسير فرات الكوفى‏، ابوالقاسم فرات بن ابراهيم فرات كوفى ‏، تحقيق محمد كاظم محمودى، ‏تهران‏، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، 1410 ق‏.

- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال محمد بن على ابن بابويه، 1جلد، قم، دار الشريف الرضي للنشر، چاپ: دوم، 1406 ق.

- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه غفارى، 1جلد، تهران، كتاب فروشى صدوق ، چاپ: اول، بى تا.

- دلائل الإمامة، محمد بن جرير بن رستم‏ طبرى آملى صغير، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، قم‏، بعثت، ‏1413 ق‏.

- زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى،  ترجمه روحانى، 1جلد، تهران، انتشارات مهام، چاپ: اول، 1379 ش.

- زندگانى حضرت زهرا عليها السلام (ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، ترجمه محمد جواد نجفى، تهران‏، اسلاميه، 1377 ش‏‏

- سيماى امام على عليه السلام در قرآن (ترجمه شواهد التنزيل)، عبيد الله بن عبد الله حسكاني، 1جلد، قم، اسوه، چاپ: اول، 1381 ش.

- الطرائف، على بن موسى ابن طاووس، ترجمه داود إلهامى، 1جلد، قم، نويد اسلام، چاپ: دوم، 1374 ش.

- علل الشرائع، محمد بن على ابن بابويه، 2جلد، قم، كتاب فروشى داورى، چاپ: اول، 1385ش./ 1966م.

- عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال( مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، عبد الله بن نور الله‏ بحرانى اصفهانى، محقق / مصحح: محمد باقر موحد ابطحى اصفهانى، قم‏، مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف‏، 1413 ق.‏

- عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، 2جلد، تهران، نشر جهان، چاپ: اول، 1378ق.

- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ: چهارم، 1407 ق.

- مصباح الشريعة، منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام‏، بيروت‏، اعلمى‏، قم‏،‏ 1400 ق‏.

- معاني الأخبار، محمد بن على ابن بابويه، 1جلد، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ: اول، 1403 ق.

- معاني الأخبار، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه محمدى، 2جلد، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ: دوم، 1377ش.

 

 

 

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه