اسامی و کنیه های مبارک حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

 

1. علت نامیده شدن دخت گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه

1 - 1 فاطمه به معنای دور شده از شرّ و بدیها

در حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است علت اینکه دخت گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) «فاطمه» نامیده شدند به این دلیل است که ایشان از شرّ و بدیها به دور هستند.

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُونُسَ‏عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عليه السّلام) ‏: ... أَ تَدْرِي أَيُّ شَيْ‏ءٍ تَفْسِيرُ فَاطِمَةَ قُلْتُ أَخْبِرْنِي يَا سَيِّدِي قَالَ: فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ... (1)

محمد بن موسی بن متوکل با اسنادی از یونس بن ظبیان نقل کردند که حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: آیا مي دانى چرا فاطمه نامیده شدند؟ عرض كردم: آقاى من مرا آگاه نمایید. فرمودند: زیرا شرّ و بدى از فاطمه دور شده است... .

 

2 – 1 فاطمه مشتق از نام فاطر خداوند متعال

«فاطمه» نامی است که از نام «فاطر» خداوند عزّ و جلّ برگرفته شده است. پیامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) در حدیثی این مطلب را به دختر خود خبر می دهد.

قَالَ النَّبِيُّ (صلّى اللَّه عليه و آله) لِفَاطِمَةَ: شَقَّ اللَّهُ لَكِ يَا فَاطِمَةُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ فَهُوَ الْفَاطِرُ وَ أَنْتِ فَاطِمَةُ. (2)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: خداوند براى تو نامى كه از نامهاى خود مشتق گرديده؛ قرار داده است زيرا نام او فاطر است و تو فاطمه هستی.

در حدیث دیگر درباره مشتق شدن نام فاطمه از نام فاطر خداوند متعال آمده است:

حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيُّ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ جَعْفَرِ بْنَ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ سُلَيْمَانَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الزَّعْفَرَانِيُّ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ يَسَارٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الطَّائِفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ مَوْلَى بَنِي هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنِ الْوَاقِدِيِّ عَنِ الْهُذَيْلِ عَنْ مَكْحُولٍ عَنْ طَاوُسٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليه السّلام)‏: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ آدَمَ‏ «وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ»‏ وَ أَسْجَدَ لَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ وَ زَوَّجَهُ حَوَّاءَ أَمَتَهُ فَوَقَعَ طَرَفَهُ نَحْوَ الْعَرْشِ فَإِذَا هُوَ بِخَمْسِ سُطُورٍ مَكْتُوبَاتٍ قَالَ آدَمُ يَا رَبِّ مَا هَؤُلَاءِ قَالَ تَعَالَى هَؤُلَاءِ الَّذِينَ إِذَا شفعوا [تَشَفَّعَ‏] بِهِمْ إِلَيَّ خَلْقِي شَفَّعْتُهُمْ فَقَالَ آدَمُ يَا رَبِّ بِقَدْرِهِمْ عِنْدَكَ مَا اسْمُهُمْ فَقَالَ أَمَّا الْأَوَّلُ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ وَ الثَّانِي فَأَنَا الْعَالِي وَ هَذَا عَلِيٌّ وَ الثَّالِثُ فَأَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ الرَّابِعُ فَأَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ الْخَامِسُ فَأَنَا ذُو الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ كُلٌّ يَحْمَدُ اللَّهَ تَعَالَى‏. (3)

حسن بن محمّد بن سعيد هاشمى كوفى با اسنادی از ابن عبّاس روایت کرده است که وى مى ‏گويد: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) به على بن ابى طالب (عليه السّلام) فرمودند: زمانى كه خداوند تعالی  آدم را آفريد و از روحش در او دميد و فرشتگان را به سجده كردن به او امر فرمود و وى را در بهشت ساكن كرد و بنده خود حوّاء را به تزويجش درآورد آدم چشم به طرف عرش دوخت پنج سطر مکتوب دید. به درگاه الهى عرض كرد: پروردگارا، اينان چه كسانی هستند؟ حقّ تعالى فرمودند: ايشان كسانى هستند كه هر گاه شفاعت خلق مرا نمايند، شفاعتشان را قبول مى ‏كنم. آدم عرض كرد: پروردگارا، به قدر و عظمت آنها نزد خودت نام ايشان چيست؟ حقّ تعالى فرمود: امّا اوّلى: من محمود هستم و او محمّد است، دوّمى: من عالى هستم و او على است، سوّمى: من فاطر هستم و او فاطمه است، چهارمى: من محسن هستم و او حسن است، پنجمى: من ذو الاحسان هستم و او حسين است، تمام آنها حمد و ثنای الهى را به جا مى‏ آورند.

 

3 – 1 به علت دور بودن فاطمه (سلام الله علیها) و شیعیان او از آتش

در احادیث رسیده از ائمه اطهار (عليهم السّلام)  علت نامیده شدن دخت گرامی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه دور بودن شیعیان او از آتش ذکر شده است:

ابْنُ بَابَوَيْهِ فِي كِتَابِ مَوْلِدِ فَاطِمَةَ وَ الْخَرْكُوشِيُّ فِي شَرَفِ النَّبِيِّ وَ ابْنُ بُطَّةَ فِي الْإِبَانَةِ عَنِ الْكَلْبِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عليه السّلام) قَالَ النَّبِيُّ (صلّى اللَّه عليه و آله) لِعَلِيٍّ هَلْ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ قَالَ عَلِيٌّ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ النَّار. (4)

ابن بابویه در کتاب مولد فاطمه و خرکوشی در کتاب شرف النبی و ابن بطه در الابانه از کلبی و او از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نقل می کنند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به حضرت على (عليه السّلام) فرمودند: آيا مي دانى چرا دخترم را فاطمه ناميدم؟ حضرت على(علیه السّلام)  فرمودند: اى رسول خدا، به چه دلیل؟ فرمودند: براى اينكه او و شيعه او از آتش نگاه داشته شده‏ اند.

همین حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) از قول غاصبان خلافت و ظالمان به خاندان عصمت (علیهم السّلام) نیز نقل شده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يُوسُفَ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُيَيْنَةَ قَالَ حَدَّثَنَا دَارِمُ بْنُ قَبِيصَةَ النَّهْشَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا (ع) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (ع) قَالا سَمِعْنَا الْمَأْمُونَ يُحَدِّثُ عَنِ الرَّشِيدِ عَنِ‏ الْمَهْدِيِّ عَنِ الْمَنْصُورِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ لِمُعَاوِيَةَ أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ قَالَ لَا قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ النَّارِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله) يَقُولُهُ. (5)

محمد بن احمد بن حسین بن یوسف بغدادی با اسنادی از دارم بن قبیضه نهشلی نقل می کند که از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) و حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: از قول مأمون شنیدند که از رشید و مهدی و منصور و پدر منصور از جدش نقل کرده است که ابن عبّاس به معاویه گفت  گفت: آيا مى ‏دانى كه دختر رسول خدا براى چه فاطمه ناميده شد؟ گفت: نمى‏ دانم. ابن عباس گفت: براى اينكه او و شيعيانش از آتش دوزخ باز نگاه داشته شده ‏اند و خداوند آنها را به آتش جهنّم عذاب نمى‏ كند. من اين سخن را از رسول خدا شنيده ‏ام.

 

4 – 1 به علت دور بودن فاطمه (سلام الله علیها) و محبان او از آتش

در احادیث بسیاری علت نامیده شدن دخت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه، دور بودن محبان او از آتش نقل شده است.

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)‏ بِالْأَسْنَادِ الثَّلَاثَةِ (6) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليه السّلام) قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله): إِنِّي سَمَّيْتُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ. (7)

شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا، با سه سلسله سند از رسول اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) روايت مى ‏كند كه فرمودند: نام دخترم را از آن جهت فاطمه گذاردم كه خداى عزّ و جلّ او و دوستدارانش را بر آتش جهنّم حرام كرده است.

 

5 – 1 به علت دور بودن فاطمه (سلام الله علیها) و ذریه ایشان از آتش

در حدیثی حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) علت نامیده شدن آن حضرت به فاطمه را دور بودن او و ذرّیه اش از آتش بیان نموده اند.

الأمالي للشيخ الطوسي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الرِّضَا (عليه السّلام) عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (عليه السّلام) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله) يَقُولُ‏: سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ النَّارِ مَنْ لَقِيَ اللَّهَ‏ مِنْهُمْ بِالتَّوْحِيدِ وَ الْإِيمَانِ بِمَا جِئْتُ بِهِ. (8)

شیخ طوسی در امالی با اسنادی از حضرت امام رضا (علیه السّلام) از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل کرده است که از رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) شنيدم كه ‏فرمودند: دخترم فاطمه ناميده شد زيرا خداوند تعالى او و ذرّيّه‏اش را از آتش جهنّم نجات بخشيده است. هر کسی که در زمان ملاقات پروردگارش به توحيد و آنچه از جانب پروردگارشان آمده ايمان داشته باشند.

 

2. نامهای دیگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در نزد خداوند متعال

شيخ صدوق در كتابهاى امالى، علل الشرائع و خصال با استناد به حدیث حضرت امام صادق (علیه السّلام) نُه نام برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در نزد خدای متعال ذکر کرده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ الْعَظِيمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُونُسَ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ (عليه السّلام): لِفَاطِمَةَ (سلام الله علیها) تِسْعَةُ أَسْمَاءٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاطِمَةُ وَ الصِّدِّيقَةُ وَ الْمُبَارَكَةُ وَ الطَّاهِرَةُ وَ الزَّكِيَّةُ وَ الرَّضِيَّةُ وَ الْمَرْضِيَّةُ وَ الْمُحَدَّثَةُ وَ الزَّهْرَاءُ. ثُمَّ قَالَ: تَدْرِي لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) ؟ قُلْتُ أَخْبِرْنِي يَا سَيِّدِي. قَالَ: فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ قَالَ ثُمَّ قَالَ: لَوْ لَا أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السّلام) تَزَوَّجَهَا لَمَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ. (9)

محمد بن موسی بن متوکل با اسنادی از یونس بن ظبیان نقل کردند که حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در نزد خدای عزّ و جلّ نُه نام فاطمه و صديقه و مباركه و طاهره و زكيه و راضيه و مرضيه و محدثه و زهرا است. سپس فرمودند: مي دانى چرا فاطمه نامیده شدند؟ عرض كردم: آقاى من مرا آگاه کنید. فرمودند: زیرا از بدى باز گرفته شده اند. راوى گويد: سپس فرمود: اگر با حضرت امير المؤمنين‏ (علیه السّلام) ازدواج نکرده بودند در روى زمين تا روز قيامت از آدم و ديگران همسرى هم کفو براى ایشان وجود نداشت.

 

1 – 2 علت زهرا نامیده شدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

یکی از نامهای مشهور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) «زهرا» می باشد و در احادیث متعدد علت نامیدن آن حضرت بدین نام ذکر شده است. در اینجا به ذکر چند حدیث می پردازیم.

قال ابن بابویه عن أَبِوه قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْقِلٍ القرمسيني عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ الْجَزَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السّلام) قَالَ‏ قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ:«لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا لِهَذَا النُّورِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي.»(10)

شيخ صدوق با اسنادی از جابر جعفى روايت مى ‏كند كه می گوید به حضرت امام صادق (عليه السّلام) گفتم: چرا حضرت فاطمه (عليها السّلام) زهرا ناميده مى ‏شود؟ حضرت فرمودند: زيرا حقّ عزّ و جلّ او را از نور عظمت خودش آفريد و هنگامى كه نور وجود فاطمه (سلام اللَّه عليها) درخشيد آسمانها و زمين به نورش روشن شد و ديدگان فرشتگان از شدّت نورش بسته شد و تمام ملائكه حقّ تبارك و تعالى را سجده نمودند و عرض كردند: ای معبود ما و ای مولاى ما اين نور چه خصوصيّتى دارد كه اين قدر تابان و روشن است؟ خداوند متعال به آنها وحى فرمود: اين نور از نور من است كه در آسمان ساكنش كرده ‏ام آن را از عظمت خويش آفريدم. آن را از صلب پيامبرى از پيامبران كه تفضيل و برتري دادم او را بر تمام انبياء خارج نموده‏ ام. از اين نور پيشوايانى را كه به امر من قيام مى ‏كنند و مردم را به طرف من هدايت مى‏ نمايند؛ بيرون مى ‏آورم. اين پيشوايان را پس از انقطاع وحى جانشينان خود در روى زمين قرار مى ‏دهم.

در حدیث زیر و احادیث دیگری علت نامیده شدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  به «زهرا» نور بی بدیل ایشان در محراب عبادت نقل شده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيُّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السّلام) عَنْ فَاطِمَةَ لِمَ سُمِّيَتْ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ. (11)

ابن بابویه از محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی با اسنادی از ابن عماره او از پدرش نقل می کند که از حضرت امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: چرا حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) زهرا ناميده شد؟ فرمودند: زيرا وقتى آن حضرت در محراب عبادت مى ‏ايستاد نورش بر اهل آسمانها مى ‏تابيد، آن چنان كه نور ستارگان بر اهل زمين می تابد.

در علل الشّرائع از جابر حضرت امام صادق (عليه السلام) در روایت مفصلی که در سطور بالا آمده؛ روايت شده است: حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به اين علّت زهرا نام گذارده شد كه خداوند عزّ و جلّ آن بانو را از نور با عظمت خود آفريد. قَدْ رُوِيَ‏ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ. (12)

در حدیثی از حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) نورانی بودن چهره حضرت فاطمه (سلام الله علیها) علت «زهرا» نامیده شدن ایشان ذکر شده است:

أَبُو هَاشِمٍ الْعَسْكَرِيُ‏ سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْكَرِ (عليه السّلام) لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ (سلام الله علیها) فَقَالَ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السّلام) مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ كَالْقَمَرِ الْمُنِيرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ كَالْكَوْكَبِ الدُّرِّيِّ. (13)

ابو هاشم عسكرى گويد از حضرت امام حسن عسكرى (علیه السّلام) پرسيدم: چرا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را زهرا ناميدند؟ فرمودند: زيرا چهره او براى امير المؤمنين (علیه السّلام) در اوّل روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال مانند ماه درخشان و به هنگام غروب آفتاب مانند ستاره مى‏ درخشيد.

حضرت امام صادق (علیه السّلام) علت نامیده شدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به «زهرا» را چنین ذکر کرده اند:

الْحَسَنُ بْنُ يَزِيدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السّلام) لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ قَالَ لِأَنَّ لَهَا فِي الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ يَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِي الْهَوَاءِ مَسِيرَةُ سَنَةٍ مُعَلَّقَةً بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ لَا عِلَاقَةَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِكَهَا وَ لَا دِعَامَةَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَةُ أَلْفِ بَابٍ عَلَى كُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ كَمَا يَرَى أَحَدُكُمُ الْكَوْكَبَ الدُّرِّيَّ الزَّاهِرَ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ فَيَقُولُونَ هَذِهِ الزَّهْرَاءُ لَفَاطِمَةُ (ع). (14)

حسن بن زيد گويد به حضرت امام صادق (عليه السّلام) گفتم: چرا فاطمه (سلام الله علیها) را زهرا ناميده شد؟ حضرت فرمودند: زيرا او قصرى از ياقوت سرخ در بهشت دارد كه ارتفاع آن به اندازه يك سال راه است و آن به قدرت خدا در هوا معلّق مانده است و آن قصر داراى صد هزار در است و بر هر درى هزار ملك ايستاده است. اهل بهشت اين قصر را چنان مى ‏بينند كه شما ستاره‏ ها را پس مى‏گويند: اين قصر درخشان به فاطمه تعلّق دارد.

 

2 - 2 علت محدثه نامیده شدن حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

در علل الشرایع شیخ صدوق در ذیل بابی سرّ نامیده شدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به نام محدثه با حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السّلام) ذکر شده است:

 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ السُّكَّرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْجَوْهَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا شُعَيْبُ بْنُ وَاقِدٍ قَالَ حَدَّثَنِي إِسْحَاقُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السّلام) يَقُولُ:‏ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ (سلام الله علیها)  مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ اللَّهُ‏ «اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ‏» يَا فَاطِمَةُ «اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ‏» فَتُحَدِّثُهُمْ وَ يُحَدِّثُونَهَا فَقَالَتْ لَهُمْ ذَاتَ لَيْلَةٍ أَ لَيْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ؟ فَقَالُوا إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ‏. (15)

احمد بن حسن قطان با اسنادی از اسحاق بن جعفر بن محمّد بن عيسى بن زيد بن على نقل می کند از حضرت ابا عبد اللَّه (عليه السّلام) شنيدم كه ‏فرمودند: فاطمه (سلام اللَّه عليها) را به اين خاطر محدّثه ناميدند كه فرشتگان از آسمان فرود مى ‏آمدند و آن حضرت را مى‏ خواندند همان طورى كه مريم دختر عمران را صدا مى ‏زدند، بارى فرشتگان مى ‏گفتند: اى فاطمه «خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است. (سوره مبارکه آل عمران، آیه 42)» اى فاطمه «براى پروردگار خود خضوع كن و سجده به جای آور و با ركوع‏كنندگان، ركوع كن.» و بدين ترتيب حضرتش با آنها سخن مى ‏گفت و آنها نيز با حضرتش حديث و سخن مى‏ گفتند، شبى حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) به فرشتگان فرمودند: مگر مريم بنت عمران بر تمام زنان عالم برترى ندارد؟ فرشتگان گفتند: مريم بانو و سرور زنان عالم خودش بود و خداوند عزّ و جلّ تو را بانو و سرور زنان عالم خودت و عالم مريم قرار داده است و بدين ترتيب تو سرور تمام زنان عالم از اوّلين تا آخرين هستى.

طبق نقل دیگری محدث بودن فقط مخصوص پیامبران نیست و بانوان و مردانی وجود داشته اند که معصومین (علیهم السّلام) آنان را محدّث خوانده اند:

«أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ الْمُؤَدِّبُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ‏ جَعْفَرٍ الْحَضْرَمِيُّ بِمِصْرَ مُنْذُ ثَلَاثِينَ سَنَةً قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ‏ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ لَمَّا قَرَأَ وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لَا نَبِيٍّ وَ لَا مُحَدَّثٍ وَ هَلْ يُحَدِّثُ الْمَلَائِكَةُ إِلَّا الْأَنْبِيَاءَ قَالَ مَرْيَمُ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ أُمُّ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ سَارَةُ امْرَأَةُ إِبْرَاهِيمَ قَدْ عَايَنَتِ الْمَلَائِكَةَ فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ‏ وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله) كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً.

قال ابن بابويه قد أخبر الله عز و جل في كتابه بأنه ما أرسل من النساء أحدا إلى الناس في قوله تبارك و تعالى‏ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ‏ و لم يقل نساء المحدثون ليسوا برسل و لا أنبياء. و قد روي‏ أن سلمان الفارسي كان محدثا فسئل الصادق (عليه السّلام) عن ذلك و قيل له من كان يحدثه فقال رسول الله (صلّى اللَّه عليه و آله) و أمير المؤمنين (عليه السّلام) و إنما صار محدثا دون غيره ممن كان يحدثانه لأنهما كانا يحدثانه بما لا يحتمله غيره من مخزون علم الله و مكنونه‏.» (16)

شیخ صدوق به نقل از پدر خود به نقل از عبدالله بن حسن مودب با اسنادی از احمد بن على اصفهانى از ابراهيم بن محمّد ثقفى از اسماعيل بن بشار نقل كرده است كه وى گفت: على بن جعفر حضرمى سى سال قبل در مصر از سليمان حكايت كرد كه وى گفت: هنگامى كه محمّد بن ابى بكر آيه «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍ‏. (سوره حج، آيه 52)» را قرائت كرد بعد از «و لا نبيّ» كلمه «و لا محدّث» را آورد من به او گفتم اين كلمه زائد است زيرا ملائكه‏ فقط به انبياء حديث گفته و با ايشان سخن مى ‏گويند بنا بر اين محدّثى كه نبىّ نباشد وجود ندارد. محمّد بن ابى بكر گفت: حضرت مريم نبىّ نبود ولى محدّثه بود. همچنين مادر موسى بن عمران (على نبيّنا و آله عليه و عليهم السّلام) محدّثه بود و در عين حال نبىّ نبود. ساره همسر ابراهيم (عليه السّلام) ملائكه را با دو چشم ديد و آنها به او بشارت اسحاق و بعد از اسحاق يعقوب را دادند ولى نبىّ نبود و نيز حضرت فاطمه (سلام اللَّه عليها) دختر رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) با اين كه نبىّ نبودند؛ محدّثه بودند.

ابن بابويه مى ‏گويد: خداوند عزّ و جلّ در كتابش خبر داده است كه از ميان زنان احدى را رسول قرار نداده است، در این سخن خدای تبارک و تعالى: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ‏ : قبل از تو اى پيامبر ما كسى را به سوى اين مردم نفرستاديم مگر مردانى كه به آنها وحى نموديم. (سوره مبارکه یوسف، آیه 109- سوره مبارکه نحل، آیه 43- سوره مبارکه انبیاء ، آیه 7)» در اين آيه حقّ تعالى فرموده: ما ارسلنا الّا رجالا و نفرموده الّا نساء. (پس از اين آيه مى ‏توان به وضوح استفاده كرد كه زنان نبىّ يا رسول نبوده‏ اند ولى اين كه محدّث نبوده‏ اند آيه بر آن دلالتى ندارد.) اساسا محدّثون غير از رسل و انبياء هستند. (زیرا مردانى بوده ‏اند كه محدّث به حساب آمده ولى نبىّ و رسول نبوده ‏اند.) چنانچه در روايتى وارد شده جناب سلمان فارسى محدّث بود از حضرت امام صادق (عليه السّلام) از اين معنا سؤال و محضر مباركش عرض شد چه كسى او را حديث مى ‏گفت؟ حضرت فرمودند: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) و امير المؤمنين (عليه السّلام) البته افراد ديگرى غير از جناب سلمان (رحمة اللَّه عليه) بودند كه رسول خدا و امير المؤمنين (صلوات اللَّه عليهما) بر ايشان حديث مى ‏گفتند ولى به آنها محدّث گفته نشد تنها به سلمان اين صفت اطلاق گرديد و به آن دلیل كه سخنانى را كه رسول خدا و امير المؤمنين (صلوات اللَّه عليهما) مى ‏فرمودند از مخزن علم اللَّه و مكنونات علوم الهى بود و غير از سلمان كسى ديگر تاب تحمّل آنها را نداشت.

به جز نُه نامی که برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در نزد خداوند وجود دارد و شرح آن در مطالب پیش آورده شد، حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در دنیا به اسامی دیگری مانند حصان، حرّه، سيّده، عذراء، حوراء، مريم كبرى و بتول نیز مشهور هستند و این شهرت به علت وجود صفت یا سیرت برجسته و نیکویی به طور بارز در گوهر وجود ایشان است. به عنوان مثال علت شهرت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در دنیا به «بتول» چنین ذکر شده است:

وَ قَالَ عُبَيْدٌ الْهَرَوِيُّ فِي الْغَرِيبَيْنِ‏ سُمِّيَتْ مَرْيَمُ بَتُولًا لِأَنَّهَا بُتِلَتْ عَنِ الرِّجَالِ وَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ بَتُولًا لِأَنَّهَا بُتِلَتْ عَنِ النَّظِيرِ. (17)

ابو عبيد هروى در غريبين گويد: حضرت مريم را از آن جهت بتول ناميدند كه به مردان تمايلى نداشت و فاطمه را به آن سبب بتول گفتند كه  نظير و مانند نداشت.

 

3.کنیه های حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

دختر گرامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دارای چند کنیه بوده اند که از آن جمله می توان به این موارد اشاره نمود: 

المناقب لابن شهرآشوب‏ كُنَاهَا أُمُّ الْحَسَنِ وَ أُمُّ الْحُسَيْنِ وَ أُمُّ الْمُحَسِّنِ وَ أُمُّ الْأَئِمَّةِ وَ أُمُّ أَبِيهَا وَ أَسْمَاؤُهَا عَلَى مَا ذَكَرَهُ أَبُو جَعْفَرٍ الْقُمِّيُّ فَاطِمَةُ الْبَتُولُ الْحَصَانُ الْحُرَّةُ السَّيِّدَةُ الْعَذْرَاءُ الزَّهْرَاءُ الْحَوْرَاءُ الْمُبَارَكَةُ الطَّاهِرَةُ الزَّكِيَّةُ الرَّاضِيَةُ الْمَرْضِيَّةُ الْمُحَدَّثَةُ مَرْيَمُ الْكُبْرَى الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ يُقَالُ لَهَا فِي السَّمَاءِ النُّورِيَّةُ السَّمَاوِيَّةُ الْحَانِيَةُ. (18)

ابن شهر آشوب در مناقب می نویسد: كنيه‏ هاى حضرت فاطمه عبارتند از: امّ الحسن، امّ الحسين، امّ المحسن، امّ الائمّه و امّ ابيها و نامهاى او چنانچه شيخ صدوق گفته است، عبارتند از: فاطمه، بتول، حصان، حرّه، سيّده، عذراء، زهرا، حوراء، مباركه، طاهره، زكيّه، راضيه، مرضيّه، محدّثه، مريم كبرى، صدّيقه كبرى و در آسمان او را نوريّه سماويّه و حانيه مى ‏نامند.

یکی از کنیه های حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) «امّ أبیها» است. در حدیثی از حضرت امام باقر (عليه السّلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: فِي مَقَاتِلِ الطَّالِبِيِّينَ بِإِسْنَادِهِ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (عليه السّلام):‏ أَنَّ فَاطِمَةَ (عليها السّلام) كَانَتْ تُكَنَّى أُمَّ أَبِيهَا. (19)

در كتاب مقاتل الطالبيّين با اسنادی از حضرت امام باقر (عليه السّلام) روايت شده است: همانا كنيه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) «امّ ابيها» بوده است.

یکی دیگر از کنیه های حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) «امّ أسماء» است که در برخی کتب به آن اشاره شده است:

فِي رِوَايَتِي عَنِ الْحَافِظِ أَبِي الْمَنْصُورِ الدَّيْلَمِيِّ بِرِوَايَتِهِ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْحَدَّادِ عَنْ أَبِي نُعَيْمٍ الْحَافِظِ فِي كِتَابِ مَعْرِفَةِ الصَّحَابَةِ أَنَّ فَاطِمَةَ كَانَتْ أَصْغَرَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سِنّاً وُلِدَتْ وَ قُرَيْشٌ تَبْنِي الْكَعْبَةَ وَ كَانَتْ فِيمَا قَبْلُ تُكَنَّى أُمَّ أَسْمَاءَ. (20)

در روایت من از حافظ ابومنصور دیلمی از ابو علی حداد از ابو نعیم حافظ در کتاب معرفه الصحابه آمده است: همانا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که کوچکترین دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند، هنگامی  متولد شدند که قریش در حال ساخت کعبه بود و در  گذشته کنیه ایشان «ام اسماء» بوده است.

 

پانوشتها

(1) الخصال، جلد 2 ، صفحه414 – حدیث طولانی است و قسمت مورد نظر از آن ذکر شده است. کل حدیث در بخش نه نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آمده است.

(2)بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 15 - زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، صفحه 153

(3) علل الشرائع، جلد ‏1،  صفحه 135

(4) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، جلد 3، صفحه 330 - 329

(5) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه 73- 72

(6)1. حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَزِيُ‏ بِمَرْوَرُودَ فِي‏ دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُ‏ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا (عليه السّلام) سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ

2. حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ بَكْرٍ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْفَقِيهُ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَرَوِيُّ الشَّيْبَانِيُّ عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى (عليه السّلام)

3. حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِيُّ الرَّازِيُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْرَوَيْهِ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا (عليه السّلام) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السّلام) عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلّى اللَّه عليه و آله)

(7) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد ‏2، صفحه 46

(8) الأمالي (للطوسي)، صفحه 570 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 18

(9) الأمالي( للصدوق) ، ص592 - الخصال، ج‏2، ص414

(10) علل الشرائع، جلد ‏1 ، صفحه 179 – 180

(11) معاني الأخبار، صفحه 64

(12)معاني الأخبار، صفحه 64

(13) بحار الأنوار، جلد ‏43 ، صفحه 16

(14) بحار الأنوار، جلد ‏43 ، صفحه 16

(15) علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 182 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 78

(16) علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 183

(17) بحار الأنوار، جلد ‏43 ، صفحه 16

(18) بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 17 – 16

(19) بحار الأنوار، جلد ‏43 ، صفحه 19

(20) بحار الأنوار، جلد ‏43 ، صفحه 18

 

منابع

- زندگانى حضرت زهرا عليها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ، محمد باقر بن محمد تقى‏ مجلسى، مترجم محمد روحانى على آبادى، تهران‏، مهام، 1379ش.

- مجلسى محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ، جلد 43، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 ق.

- علل الشرائع ، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه ذهنى تهرانى، ‏ قم، مؤمنين، ‏1380 ش‏.

- علل الشرائع‏، محمد بن على‏ابن بابويه، قم‏، داورى‏، 1385 ش.

- الأمالي (للصدوق)، ابن بابويه، محمد بن على، تهران، كتابچى، 1376ش.

- الخصال، ابن بابويه، محمد بن على، جلد دوم ، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، 1362ش.

- معاني الأخبار، محمد بن على ابن بابويه ، قم، اسلامى ، چاپ اول، 1403 ق.

- مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، جلد3، قم، علامه ، چاپ اول، 1379 ق.

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه