خلقت نوری ائمه معصومین (علیهم السّلام)

 

در احادیث بررسی شده درباره خلقت نوری چنین نقل شده است که خداوند نوری را آفرید و آن را به دو نیم تقسیم نمود که نیمی از آن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) شد و نیمی از آن حضرت علی (علیه السّلام) گردید. سپس از این دو نور ائمه معصومین (علیهم السّلام) از نسل حضرت امام حسین (علیه السّلام) آفریده شدند.

 

1- سبقت زمانی خلقت ائمه معصومین (علیهم السّلام)

مسئله مورد توجه در احادیث مربوط به خلقت نوری، زمان خلق شدن نور وجود مقدس حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است که طبق همه احادیث قبل از خلقت حضرت آدم (علیه السّلام) و حتی طبق برخی احادیث قبل از خلقت فرشتگان، آسمانها، زمین، عرش و لوح بوده است.

مدت زمان خلقت نوری حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) چهل هزار سال و چهارده هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم (علیه السّلام) نقل شده است و نیز خلقت نوری اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هفت هزار سال قبل از خلقت دنیا و دو هزار سال قبل از خلقت آدم یاد شده است. در اینجا به ذکر احادیث آن می پردازیم:

 

1 – 1 خلقت نوری حضرت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام) چهل هزار سال قبل از خلقت آدم

كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ مَرْفُوعاً إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: سَأَلَ ابْنُ مِهْرَانَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ»‏ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ إِنَّا كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَأَقْبَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ (ص) تَبَسَّمَ فِي وَجْهِهِ وَ قَالَ مَرْحَباً بِمَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ قَبْلَ آدَمَ بِأَرْبَعِينَ أَلْفَ عَامٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ كَانَ الِابْنُ قَبْلَ الْأَبِ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ بِهَذِهِ الْمُدَّةِ وَ خَلَقَ نُوراً فَقَسَمَهُ نِصْفَيْنِ فَخَلَقَنِي مِنْ نِصْفِهِ وَ خَلَقَ عَلِيّاً مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ قَبْلَ الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ فَكَانَتْ مُظْلِمَةً فَنُورُهَا مِنْ نُورِي وَ نُورِ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعَلَنَا عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلَتِ الْمَلَائِكَةُ وَ كَبَّرْنَا فَكَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ فَكَانَ ذَلِكَ مِنْ تَعْلِيمِي وَ تَعْلِيمِ عَلِيٍّ وَ كَانَ ذَلِكَ فِي عِلْمِ اللَّهِ السَّابِقِ أَنْ لَا يَدْخُلَ النَّارَ مُحِبٌّ لِي وَ لِعَلِيٍّ وَ لَا يَدْخُلَ الْجَنَّةَ مُبْغِضٌ لِي وَ لِعَلِيٍّ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ بِأَيْدِيهِمْ أَبَارِيقُ اللُّجَيْنِ‏ مَمْلُوءَةٌ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ مِنَ الْفِرْدَوْسِ فَمَا أَحَدٌ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ إِلَّا وَ هُوَ طَاهِرُ الْوَالِدَيْنِ تَقِيٌّ نَقِيٌّ مُؤْمِنٌ بِاللَّهِ فَإِذَا أَرَادَ أَبُو أَحَدِهِمْ أَنْ يُوَاقِعَ أَهْلَهُ جَاءَ مَلَكٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ بِأَيْدِيهِمْ أَبَارِيقُ مِنْ مَاءِ الْجَنَّةِ فَيَطْرَحُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ فِي آنِيَتِهِ الَّتِي يَشْرَبُ مِنْهَا فَيَشْرَبُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ وَ يُنْبِتُ الْإِيمَانَ فِي قَلْبِهِ كَمَا يُنْبِتُ الزَّرْعَ فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مِنْ نَبِيِّهِمْ وَ مِنْ وَصِيِّهِمْ عَلِيٍّ وَ مِنِ ابْنَتِيَ الزَّهْرَاءِ ثُمَّ الْحَسَنِ ثُمَّ الْحُسَيْنِ ثُمَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع) فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ قَالَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنِّي وَ أَبُوهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ‏ ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ (ص) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ مَحَبَّةَ عَلِيٍّ وَ الْإِيمَانَ سَبَبَيْنِ‏. (1)

در کتاب کنز جامع الفوائد و تأویل الآیات الظاهره از قول محمد بن عباس مرفوعا تا محمد بن زیاد نقل شده است که محمد بن زیاد گفت: ابن مهران عبدالله بن عباس در مورد تفسیر این سخن خدای تعالی «و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستاده ‏ايم و ما همه تسبيح‏ گوى او هستيم. (سوره مبارکه صافات، آیه 165 و 166)» سوال نمود. پس ابن عباس گفت: ما در محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم سپس حضرت علی بن ابیطالب (علیه السّلام) وارد گشت. وقتی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) او را دید، به روی او تبسمی نمود و فرمود: خوش آمد کسی که خداوند او را چهل هزار سال قبل از حضرت آدم خلق نمود. گفتم: ای رسول خدا آیا فرزند قبل از پدر آفریده شده است. فرمودند: بله، همانا خدای تعالی قبل از خلقت آدم در این مدت، من و علی را خلق نمود و نوری را آفرید سپس آن نور را به دو نیم قسمت کرد و قبل از آفرینش تمام اشیاء، مرا از نیمی از این نور و علی را از نیم دیگر آن خلق نمود. سپس اشیاء را خلق کرد و اشیاء تاریک بودند و نور اشیاء از نور من و علی گرفته شده است، سپس خداوند ما را در سمت راست عرش قرار داد و سپس ملائکه را آفرید و ما خداوند را تسبیح گفتیم و ملائکه تسبیح گفتند و لا اله الا الله گفتیم پس ملائکه تهلیل (لا اله الا الله) گفتند و تکبیر گفتیم (ذکر الله اکبر را گفتیم) پس ملائکه تکبیر گفتند و آن را من و علی یاد دادیم و آن در علم پیشین الهی بود که محب من و محب علی داخل آتش نشود و شخص کینه دار از من و علی در بهشت وارد نشود. خدای عزّ و جلّ فرشتگانی خلق کرد که در دستشان کوزه‌ های سیمین دارند که لبریز از آب حیات فردوس برین است. تمامی شیعیان علی (علیه السّلام) پدر و مادرشان پاک بوده و پرهیزگار و پاک هستند و به خدا ایمان دارند. زمانی که پدر یکی از آنها بخواهد تا با همسرش مباشرت نماید، یکي از فرشتگانی که به دستش کوزه ای از آب بهشت دارد می آید و آن آب را در ظرف آبی می افکند که او از آن می نوشد، پس او از آن آب می نوشد و ایمان در قلبش می روید چنانکه که گیاه می روید پس آنان دلیلی آشکار از پروردگارشان و پیامبرشان و از وصیشان علی و از دخترم زهرا و سپس از حسن و سپس حسین و سپس امامانی از نسل حسین (علیهم السلام) هستند. گفتم: یا رسول الله، ائمه چه کسانی هستند ایشان فرمودند: یازده تن از آنها از (نسل) من هستند و پدرشان علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: سپاس خدای را که محبت نسبت به علي (علیه السلام) و ایمان به امامت وی را از اسباب و ملزومات ایمان واقعی قرار داد.

 

2 – 1 آفرینش نور حضرت رسول الله (ص) حضرت امیرالمومنین (ع) چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم

رَوَى صَاحِبُ الْمَنَاقِبِ‏ عَنْ سَلْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ حَبِيبِي الْمُصْطَفَى (ص) يَقُولُ‏: كُنْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَبَّقاً يُسَبِّحُ اللَّهَ ذَلِكَ النُّورُ وَ يُقَدِّسُهُ‏ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ‏ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ رَكَّبَ ذَلِكَ النُّورَ فِي صُلْبِهِ فَلَمْ نَزَلْ‏ فِي شَيْ‏ءٍ وَاحِدٍ حَتَّى افْتَرَقْنَا فِي صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَجُزْءٌ أَنَا وَ جُزْءٌ عَلِيٌ‏. (2)

صاحب کتاب مناقب از سلمان روایت می کند که گفت از حبیبم حضرت مصطفی (صلی الله علیه و آله) شنیدم که گفتند: من و علی نوری در هم تنیده و به هم آمیخته در بین دستان خدای عزّ و جلّ بودیم که این نور خدای را تسبیح و تقدیس می کرد که این امر چهارده هزار سال قبل از آن بود که خداوند آدم را خلق کند. پس هنگامی که خدای تعالی آدم را خلق نمود، این نور را در کمر آدم قرار داد، ما همواره با هم بودیم تا اینکه در کمر عبد المطلب جدا شدیم پس بخشی از آن نور من گردیدم و جزئی از آن علی گردید.

 

3 – 1 خلقت نوری پنج تن آل عبا (علیهم السّلام) هفت هزار سال قبل از آفرینش دنیا

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ الْهَاشِمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الثَّلْجِ قَالَ حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا مُنْذِرٌ الشراك [السَّرَّاجُ‏] قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عُلَيَّةَ قَالَ أَخْبَرَنِي أَسْلَمُ بْنُ مَيْسَرَةَ الْعِجْلِيُّ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ‏: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنِي وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الدُّنْيَا بِسَبْعَةِ آلَافِ عَامٍ قُلْتُ فَأَيْنَ كُنْتُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قُدَّامَ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَى وَ نَحْمَدُهُ وَ نُقَدِّسُهُ وَ نُمَجِّدُهُ قُلْتُ عَلَى أَيِّ مِثَالٍ قَالَ أَشْبَاحِ نُورٍ حَتَّى إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَخْلُقَ صُوَرَنَا صَيَّرَنَا عَمُودَ نُورٍ ثُمَّ قَذَفَنَا فِي صُلْبِ آدَمَ ثُمَّ أَخْرَجَنَا إِلَى أَصْلَابِ الْآبَاءِ وَ أَرْحَامِ الْأُمَّهَاتِ وَ لَا يُصِيبُنَا نَجَسُ الشِّرْكِ وَ لَا سِفَاحُ الْكُفْرِ يَسْعَدُ بِنَا قَوْمٌ وَ يشق [يَشْقَى‏] بِنَا آخَرُونَ فَلَمَّا صَيَّرَنَا إِلَى صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَخْرَجَ ذَلِكَ النُّورَ فَشَقَّهُ نِصْفَيْنِ فَجَعَلَ نِصْفَهُ فِي عَبْدِ اللَّهِ وَ نِصْفَهُ فِي أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ أَخْرَجَ النِّصْفَ الَّذِي لِي إِلَى آمِنَةَ وَ النِّصْفَ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ فَأَخْرَجَتْنِي آمِنَةُ وَ أَخْرَجَتْ فَاطِمَةُ عَلِيّاً ثُمَّ أَعَادَ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَمُودَ إِلَيَّ فَخَرَجَتْ مِنِّي فَاطِمَةُ ثُمَّ أَعَادَ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَمُودَ إِلَى عَلِيٍّ فَخَرَجَ مِنْهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ يَعْنِي مِنَ النِّصْفَيْنِ جَمِيعاً فَمَا كَانَ مِنْ نُورِ عَلِيٍّ فَصَارَ فِي وُلْدِ الْحَسَنِ وَ مَا كَانَ مِنْ نُورِي صَارَ فِي وُلْدِ الْحُسَيْنِ فَهُوَ يَنْتَقِلُ فِي الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.(3)

ابراهيم بن هارون هاشمى از محمّد بن احمد بن ابى الثّلج از عيسى بن مهران از منذر شراك از اسماعيل بن عليه از اسلم بن ميسره عجلى از انس بن مالك از معاذ بن جبل‏ (4) نقل كرده است كه وى گفت: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) فرمودند: خداوند عزّ و جلّ هفت هزار سال قبل از آفرينش دنيا من و على و فاطمه و حسن و حسين را آفريد. معاذ مى ‏گويد: عرضه داشتم: اى رسول خدا پيش از آفرينش دنيا شما كجا بوديد؟ حضرت فرمودند: جلو عرش بوديم و خداى تعالى را تسبيح نمودیم و مى‏ ستوديم و تقديس و تمجيدش مى‏ كرديم. عرض كردم به چه هيأت و شكلى بوديد؟ حضرت فرمودند: شبح هايى از نور بوديم تا اين كه حقّ تعالى اراده كرد صورت ما را بيافريند لذا ما را عمودى از نور نمود و در صلب جناب آدم انداخت و پس از آن ما را به اصلاب پدران و ارحام مادران ما درآورد و ابدا نجاست شرك و قذارت كفر به ما اصابت نكرد، دسته ‏اى به واسطه ما سعادتمند و گروهى ديگر به واسطه ما شقى شدند، بارى وقتى ما را به صلب عبد المطلب وارد كرد آن نور را بيرون آورده و دو نصفش كرد نيمى از آن را در صلب عبد اللَّه، نيم ديگرش را در صلب ابو طالب قرار داد پس نصفى كه تعلق به من داشت را به آمنه و نصف متعلّق به على را به فاطمه دختر اسد منتقل نمود، پس آمنه مرا و فاطمه على را زاييد بعد خداوند عزّ و جلّ عمود نور را به من برگرداند پس فاطمه از من خارج گرديد سپس عمود را به على عليه السّلام اعاده داد پس حسن و حسين از آن حضرت بيرون آمدند پس آنچه از نور على بود در فرزندان حسن و آنچه از نور من بود در اولاد حسين استقرار گرديد و همين نور كه در اولاد حسين بود در ائمّه (عليهم السلام) انتقال يافت و تا قيامت باقى است. (5)

 

4 – 1 خلقت نور معصومین (علیهم السلام) دو هزار سال پیش از خلقت آدم

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (علیهم السّلام):‏ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً فِي الرَّحْبَةِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ مُجْتَمِعُونَ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ بِالْمَكَانِ الَّذِي أَنْزَلَكَ اللَّهُ بِهِ وَ أَبُوكَ مُعَذَّبٌ فِي النَّارِ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ: مَهْ فَضَّ اللَّهُ فَاكَ‏ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ شَفَعَ أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اللَّهُ فِيهِمْ أَبِي مُعَذَّبٌ فِي النَّارِ وَ ابْنُهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ نُورَ أَبِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَيُطْفِئُ أَنْوَارَ الْخَلَائِقِ كُلِّهِمْ إِلَّا خَمْسَةَ أَنْوَارٍ نُورَ مُحَمَّدٍ (ص) وَ نُورِي وَ نُورَ الْحَسَنِ وَ نُورَ الْحُسَيْنِ وَ نُورَ تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ نُورَهُ مِنْ نُورِنَا خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ (ع) بِأَلْفَيْ عَامٍ‏. (6)

از حضرت امام الناطق جعفر بن محمد الصادق (عليه السّلام) روايت شده است‏ و آن حضرت از آباى عظام كرام (عليهم السّلام) نقل می نمايد كه حضرت امير المؤمنين على (عليه السّلام) روزى در رحبه مسجد نشسته بود و خلق بسيار در يمين و يسار آن حضرت مجتمع گشته بودند در ميان آن جماعت شخصى برخاست و گفت يا امير المؤمنين ترا حضرت ربّ العالمين در اين مكان مكين گردانيد و پدرت در نار سجّين معذّب و با اهل دوزخ همنشين است. حضرت امير المؤمنين على (عليه السّلام) فرمودند: خداى تبارك و تعالى زبانت مقطوع گرداند به آن خداى كه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را به رسالت برانگیخت قسم كه اگر پدرم اراده كند كه از همه گنهكاران زمين شفاعت نمايد، هر آينه خداوند شفاعت او را قبول فرمايد. ويلك پدرم معذّب در نار چون گردد كه پسر او قسيم جنّت و نار بود، به آن خداى كه محمد را به نبوّت امت مبعوث گردانيد قسم كه به شعاع نور پدرم در روز قيامت انوار تمامى خلايق خاموش و مستور گرداند مگر پنج نور آن نور محمد و نور من و نور حسن و نور حسين و نور نه نفر از اولاد حسين زيرا كه نور پدرم از نور ما است كه حضرت ايزد خالق آن نور را قبل از ايجاد آدم به دو هزار سال پيشتر خلق نمود. (7)

 

2- خلقت نور حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از نور رسول الله (صلی الله علیه و آله)

در برخی از احادیث رسیده در خلقت نوری حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) اتحاد نوری این دو حضرت مطرح شده است که به سه حدیث در این باره اکتفا می کنیم.

وَ مِنْ ذَلِكَ حَدِيثُ الْإِسْرَاءِ رَوَاهُ رِجَالُ الْأَرْبَعَةِ الْمَذَاهِبِ عَنْ شُيُوخِهِمِ الصَّادِقِينَ عِنْدَهُمْ‏ فَرَوَاهُ صَدْرُ الْأَئِمَّةِ مُوَفَّقُ بْنُ أَحْمَدَ الْمَكِّيُّ أَخْطَبُ خُوارِزْمَ عَنِ الْمُهَذَّبِ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ نَصْرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ زِيرَكَ الْمُقْرِئُ أَخْبَرَنَا وَالِدِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدٌ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّيْسَابُورِيُّ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّانَجِيُّ الْبَغْدَادِيُّ مِنْ حِفْظِهِ بِدِينَوَرَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ الرَّازِيُّ حَدَّثَنَا الْعَلَاءُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْهَمَدَانِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو مِخْنَفٍ لُوطُ بْنُ يَحْيَى الْأَزْدِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ‏: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ سُئِلَ بِأَيِّ لُغَةٍ خَاطَبَكَ رَبُّكَ لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ قَالَ خَاطَبَنِي بِلُغَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَأَلْهَمَنِي أَنْ قُلْتُ يَا رَبِّ خَاطَبْتَنِي أَنْتَ أَمْ عَلِيٌّ فَقَالَ يَا أَحْمَدُ أَنَا شَيْ‏ءٌ لَا كَالْأَشْيَاءِ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالشُّبُهَاتِ خَلَقْتُكَ مِنْ نُورِي وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً مِنْ نُورِكَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِكَ فَلَمْ أَجِدْ فِي قَلْبِكَ أَحَبَّ إِلَيْكَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَخَاطَبْتُكَ بِلِسَانِهِ كَيْمَا يَطْمَئِنَّ قَلْبُكَ‏. (8)

عبدالله بن عمر نقل می کند که شنيدم از رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله و سلّم) كه سؤال شد: خداوند در شب معراج با تو به چه زبان سخن گفت؟ فرمود: با من به زبان على بن ابى طالب تكلم كرد و به من الهام كرد كه گفتم: پروردگارا تو بودى كه با من تكلم كردى يا على بن ابى طالب؟ خداوند فرمود: اى احمد من نيستم مثل ساير اشياء نه به مردم قياس مى ‏شوم و نه با شبهات به وصف در مى‏ آيم، ترا از نور خود و على را از نور تو آفريدم. پس ديدم در درون دل تو احدى محبوبتر از على بن ابى طالب (عليه السلام) نيست، از اين جهت به زبان و لهجه او سخن گفتم تا اين كه دلت آرام گيرد. (9)

در حدیثی که جابر از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل نموده است، حضرت به سبقت زمانی خلق نور وجود مقدس خود و حضرت امیرالمومنین (علیهما السّلام) نسبت به خلق عرش، لوح، خورشید، روشنایی روز، نور بصر و عقل و معرفت خبر می دهد.

عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي فَفَتَقَ مِنْهُ نُورَ عَلِيٍّ ثُمَّ خَلَقَ الْعَرْشَ وَ اللَّوْحَ وَ الشَّمْسَ وَ ضَوْءَ النَّهَارِ وَ نُورَ الْأَبْصَارِ وَ الْعَقْلَ وَ الْمَعْرِفَةَ. (10)

از جابر نقل شده است که گفت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: اولین چیزی که خدا خلق نمود نور من بود پس از آن نور علی شکافت. سپس عرش و لوح و خورشید و روشنایی روز و نور بصر و عقل و معرفت خلق شد.

جابر بن عبد الله انصاری حدیثی را در باره میلاد حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به نقل از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می نماید که در اینجا ذکر می گردد.

كشف اليقين مِنْ كِتَابِ أَبِي الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ حَيْدَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحُسَيْنِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّشِيدِ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَطَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْفَارِسِيِّ عَنْ فَارُوقٍ الْخَطَّابِيِّ عَنْ حَجَّاجِ بْنِ مِنْهَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ مُسْلِمِ بْنِ خَالِدٍ الْمَكِّيِّ عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَنْ مِيلَادِ عَلِيٍّ (ع) فَقَالَ: آهِ آهِ لَقَدْ سَأَلْتَ يَا جَابِرُ عَنْ خَيْرِ مَوْلُودٍ فِي شِبْهِ الْمَسِيحِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ عَلِيّاً نُوراً مِنْ نُورِي وَ خَلَقَنِي نُوراً مِنْ نُورِهِ وَ كِلَانَا مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ ثُمَّ شَرَحَ (ص) مَبْدَأَ وِلَادَةِ عَلِيٍّ (ع) وَ أَنَّ رَجُلًا كَانَ يُسَمَّى الْمُبْرَمَ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ مِائَتَيْ سَنَةٍ وَ سَبْعِينَ سَنَةً أَسْكَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قَلْبِهِ الْحِكْمَةَ وَ أَلْهَمَهُ بِحُسْنِ طَاعَةِ رَبِّهِ وَ أَنَّهُ بَشَّرَ أَبَا طَالِبٍ بِمَا هَذَا لَفْظُهُ أَبْشِرْ يَا هَذَا بِأَنَّ الْعَلِيَّ الْأَعْلَى أَلْهَمَنِي إِلْهَاماً فِيهِ بِشَارَتُكَ قَالَ أَبُو طَالِبٍ وَ مَا هُوَ قَالَ يُولَدُ مِنْ ظَهْرِكَ وَلَدٌ هُوَ وَلِيُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ وَصِيُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَإِنْ أَنْتَ أَدْرَكْتَ ذَلِكَ الْوَلَدَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ الْمُبْرَمَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ بِهِ يَتِمُّ النُّبُوَّةُ وَ بِعَلِيٍّ يَتِمُّ الْوَصِيَّةُ. (11)

در کتاب کشف الیقین از ابوالعلاء همدانی با اسنادی از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند: جابر بن عبدالله انصاری می گوید از رسول الله (صلی الله علیه و آله) درباره میلاد حضرت علی (علیه السّلام) پرسیدم. پس فرمودند: آه آه ای جابر از بهترین مولودی که شبیه به مسیح است، سوال نمودی. همانا خداوند تبارک و تعالی علی را از نور من خلق کرد و مرا از نوری که از نور او بود، خلق نمود و هر دوی ما از نور واحدی هستیم. سپس حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبداء ولادت حضرت علی (علیه السّلام) را شرح نمودند و اینکه مردی در آن زمان به نام مبرم بود که دویست و هفتاد سال خدا را عبادت کرده بود و خداوند عزّ و جلّ در قلب او حکمت قرار داده بود و به او به خاطر طاعت نیکوی پروردگارش الهام می شد و او به ابوطالب دقیقا با این گفتار بشارت داد: ای فلان، همانا خداوند والای اعلی مرا الهام نموده است که به تو بشارت دهم. ابوطالب گفت: چه بشارتی؟ مبرم گفت: از پشت تو فرزندی به دنیا می آید که او ولی خدای عزّ و جلّ و امام پرهیزکاران و جانشین رسول پروردگار عالم است. اگر تو آن فرزند را دیدی، سلام من را به او برسان و به او بگو که مبرم به تو سلام می رساند و شهادت می دهد که خدایی جز الله نیست و محمد رسول خدا است که به او نبوت پایان یافت و با علی وصایت پیامبر پایان می یابد.

 این حدیث طولانی است و ما به قدر ضرورت از آن ذکر کردیم.

 

3- خلقت نوری حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام)

حدیثی از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل شده است که مولی الموحدین درباره نور حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) و آفرینش نور وجود ایشان سخن گفته اند:

و روي عن حارثة بن قدامة قال حدثني سلمان الفارسي، قال حدثني عمار و قال: اخبرك عجبا، قلت: حدثني يا عمار، قال نعم، شهدت علي بن ابي طالب (ع) و قد ولج على فاطمة (ع) فلما بصرت به نادت، ادن لاحدثك بما كان و ما هو كائن و بما لم يكن الى يوم القيامة حين تقوم الساعة، قال: فرأيت امير المؤمنين (ع) يرجع القهقرى فرجعت برجوعه، اذ دخل على النبي (ص) فقال له: ادن يا ابا الحسن فدنا فلما اطمأن به المجلس قال له: تحدثني أم احدثك؟ فقال: الحديث منك احسن يا رسول اللّه، فقال: كأني بك و قد دخلت على فاطمة و قالت لك كيت و كيت فرجعت، فقال علي (ع) نور فاطمة من نورنا فقال (ص) أ و لا تعلم فسجد علي شكرا للّه تعالى قال عمار: فخرج امير المؤمنين و خرجت بخروجه فولج على فاطمة (ع) و ولجت معه، فقالت: كأنك رجعت الى ابي (ص) فاخبرته بما قلته لك؟ قال: كان كذلك يا فاطمة، فقالت: اعلم يا ابا الحسن ان اللّه تعالى خلق نوري، و كان يسبح اللّه جل جلاله ثم اودعه شجرة من شجر الجنة فاضاءت، فلما دخل ابي (ص) الى الجنة اوحى اللّه تعالى إليه الهاما ان اقتطف الثمرة من تلك الشجرة و ادرها في لهواتك ففعل، فاودعني اللّه تعالى صلب ابي (ص) ثم اودعني خديجة بنت خويلد (ع) فوضعتني و انا من ذلك النور، اعلم ما كان و ما يكون و ما لم يكن يا أبا الحسن المؤمن ينظر بنور اللّه تعالى. (12)

حارثه بن قدامه گفت که سلمان فارسی از عمار روایت می کند که عمار گفت ترا خبر شگفت انگیزی بدهم؟ گفتم: بگو ای عمار. گفت: بلی، علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را دیدم که بر حضرت فاطمه (علیها السّلام)  وارد شد. پس هنگامی که حضرت فاطمه (علیها السّلام)، حضرت علی (علیه السّلام) را دید او را خطاب قرار داد و گفت که نزدیک بیا تا با تو از آنچه که بوده و از آنچه که شده است و آنچه که تا روز قیامت اتفاق نمی افتد تا آنکه قیامت بر پا گردد سخن بگویم. عمار گفت: دیدم امیرالمومنین (علیه السّلام) به عقب برگشت و حضرت فاطمة (علیها السّلام) نیز با برگشتن حضرت علي (علیه السّلام) برگشت. در آن هنگام حضرت علي (علیه السّلام)  بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او گفت: ای ابا الحسن نزدیک بیا. پس حضرت علي (علیه السّلام) نزدیک آمد پس هنگامی که نشست، پیامبر به او گفت تو می گویی یا من بگویم؟ حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: سخن از جانب شما نیکوتر است یا رسول الله. پیامبر فرمودند: در آن هنگام که نزد فاطمة (علیها السّلام) وارد شدی و او به تو این مسائل را گفت، گویی  که من با تو بودم. علي (علیه السّلام) فرمودند: نور فاطمه از نور ما است. پس رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آیا نمی دانستی؟ پس علی (علیه السّلام) سجده شکر به جای آورد.

عمار می گوید: پس حضرت علی (علیه السّلام) خارج شدند و با خروج او حضرت فاطمه (علیها السّلام) نیز خارج شد و بر او وارد شد و گفت: گویا که تو به سوی پدرم رسول الله (صلی الله علیه و اله) برگشتی.

آیا آنچه من به تو گفتم به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتی؟ این چنین بود ای فاطمه. حضرت فاطمة فرمودند: ای ابا الحسن، خدای تعالی نور من را  خلق کرد که این نور تسبیح خدای جلّ جلاله را می کرد، سپس این نور را در درختی از درختهای بهشت قرار داد پس روشن و تابناک گردید. هنگامی که پدرم رسول الله (صلی الله علیه و آله) وارد بهشت شد خداوند به او الهام نمود که میوه این درخت را بچین و آن را بخور. پیامبر(صلی الله علیه و آله) این کار را کرد پس خدای مرا در کمر پدرم قرار داد سپس من را در وجود خدیجه بنت خویلد (علیها السّلام) قرار داد پس مرا وضع حمل نمود و من از آن نور هستم. بدان ای ابا الحسن آنچه که بود و آنچه می شود و آنچه اتفاق نمی افتد ای ابا الحسن مومن به نور الهی می نگرد.

 

در بسیاری از احادیث نقل شده است که پس از خلقت نوری حضرت فاطمه (علیها السّلام) پس از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین (علیها السّلام) صورت پذیرفته است و با درخشش نور وجود حضرت (علیها السّلام) آسمانها و زمین روشن گردید.

 قال ابن بابویه عن أَبِوه قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْقِلٍ القرمسيني عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدٍ الْجَزَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السّلام) قَالَ:‏ قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ:«لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا لِهَذَا النُّورِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِي.» (13)

شيخ صدوق با اسنادی از جابر جعفى روايت مى ‏كند كه می گوید به حضرت امام صادق (عليه السّلام) گفتم: چرا حضرت فاطمه (عليها السّلام) زهرا ناميده مى ‏شود؟ حضرت فرمودند: زيرا حقّ عزّ و جلّ او را از نور عظمت خودش آفريد و هنگامى كه نور وجود فاطمه (سلام اللَّه عليها) درخشيد آسمانها و زمين به نورش روشن شد و ديدگان فرشتگان از شدّت نورش بسته شد و تمام ملائكه حقّ تبارك و تعالى را سجده نمودند و عرض كردند: ای معبود ما و ای مولاى ما اين نور چه خصوصيّتى دارد كه اين قدر تابان و روشن است؟ خداوند متعال به آنها وحى فرمود: اين نور از نور من است كه در آسمان ساكنش كرده ‏ام آن را از عظمت خويش آفريدم. آن را از صلب پيامبرى از پيامبران كه تفضيل و برتري دادم او را بر تمام انبياء خارج نموده‏ ام. از اين نور بيرون مى ‏آورم پيشوايانى را كه به امر من قيام مى ‏كنند و مردم را به طرف من هدايت مى‏ نمايند. اين پيشوايان را پس از انقطاع وحى جانشينان خود در روى زمين قرار مى ‏دهم.

 

4- منزلت و جایگاه نور معصومین (علیهم السّلام) در نظام خلقت

با بررسی آیات و روایات جایگاه والا و منزلت بی نظیر ائمه اطهار (علیهم السّلام) مشخص می گردد. طبق احادیث و روایات خلقت نوری معصومین (علیهم السّلام) نه تنها قبل از آفرینش جهان بوده است بلکه سبب آفرینش جهانیان شده است. به این موضوع در حدیث کساء نیز اشاره شده است:

«فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا مَلاَّئِكَتى وَ يا سُكّانَ سَم و اتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ الامينُ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها: پس خداى عزّ و جلّ فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانهاي من به راستى كه من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلك چرخان و نه درياى روان و نه كشتى در جريان را مگر به خاطر دوستى اين پنج تن اينان كه در زير كسا هستند پس جبرئيل امين عرض كرد: پروردگارا چه کسانی در زير كساء هستند؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالت هستند؛ آنان فاطمه و پدرش و شوهر و دو فرزندش هستند.»

در ادامه به بررسی احادیثی درباره خلقت نوری ائمه معصومین (علیهم السّلام) می پردازیم.

 

1 – 4 خلقت نور ائمه معصومین (علیهم السّلام) قبل از آفرینش جهان

به خلقت نوری پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین و معصومین (علیهم السّلام)  پیش از آفرینش هستی در سطور قبل نیز اشاره شده است. در حدیث ذیل رسول الله (صلی الله علیه و آله) تاکید می فرمایند که زمان خلقت انوار معصومین (علیهم السّلام) نه آسمان بر افراشته شده بود و نه زمین گسترده شده بود و هیچ آفرینشی هنوز صورت نگرفته بود.   

كِتَابُ الْمُقْتَضَبِ، عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ (ره) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏: يَا سَلْمَانُ خَلَقَنِيَ اللَّهُ مِنْ صَفَاءِ نُورِهِ فَدَعَانِي فَأَطَعْتُهُ فَخَلَقَ‏ مِنْ نُورِي عَلِيّاً فَدَعَاهُ فَأَطَاعَهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِي وَ نُورِ عَلِيٍّ فَاطِمَةَ فَدَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ فَخَلَقَ مِنِّي وَ مِنْ‏ عَلِيٍّ وَ مِنْ فَاطِمَةَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَدَعَاهُمَا فَأَطَاعَاهُ ثُمَّ خَلَقَ مِنْ نُورِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةَ أَئِمَّةٍ فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ سَمَاءً مَبْنِيَّةً أَوْ أَرْضاً مَدْحِيَّةً أَوْ هَوَاءً أَوْ مَاءً أَوْ مَلَكاً أَوْ بَشَراً وَ كُنَّا بِعِلْمِهِ أَنْوَاراً نُسَبِّحُهُ وَ نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِيعُ. (14)

 در کتاب مقتضب از سلمان فارسی (رحمه الله) نقل شده است که گفت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای سلمان خدا مرا از نور خالص و برگزیده خویش آفرید و پس مرا خواند و من او را اطاعت کردم و از نور من علی (علیه السّلام) را خلق کرد او را خواند پس او خداوند را فرمانبرداری نمود و از نور من و نور علی فاطمه را خلق کرد و او را خواند پس او خدای را اطاعت نمود و از نور من و علی و فاطمه، حسن و حسین را آفرید و آن دو را به خود فرا خواند پس ایشان از خدا فرمانبرداری و اطاعت نمودند. سپس از نور حسین نه امام را آفرید و آنان را فرا خواند پس آنان او را اطاعت و فرمانبرداری نمودند قبل از اینکه آسمان بنا نهاده شود یا زمین گسترده شود یا هوا یا آب یا فرشتگان یا انسان آفریده شود و ما به علم الهی انواری بودیم که او را تسبیح می گفتیم و از او می شنیدیم.

 

2 – 4 خلق نور معصومین (علیهم السّلام) و عرضه ولایت ایشان بر آسمانها و زمین

وَ أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنِ التَّلَّعُكْبَرِيِّ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الرَّازِيِّ الْإِيَادِيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِيِّ الْعَدْلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخَلِيلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمْدَانِيِ‏ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ زِيَادِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَزِيدَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ سَلَّامٍ‏ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا سَلْمَى‏ رَاعِيَ النَّبِيِّ (ص) يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ:‏ سَمِعْتُ لَيْلَةً أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ قَالَ الْعَزِيزُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ‏ «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ‏ قُلْتُ‏ وَ الْمُؤْمِنُونَ»‏ قَالَ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ خَلَّفْتَ لِأُمَّتِكَ قُلْتُ خَيْرَهَا قَالَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (ع) قُلْتُ نَعَمْ يَا رَبِّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي اطَّلَعْتُ عَلَى الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُكَ مِنْهَا فَشَقَقْتُ لَكَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَلَا أُذْكَرُ فِي مَوْضِعٍ إِلَّا وَ ذُكِرْتَ مَعِي فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِيَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِيّاً وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَأَنَا الْأَعْلَى وَ هُوَ عَلِيٌّ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي خَلَقْتُكَ وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ شَبَحِ نُورٍ مِنْ نُورِي‏ وَ عَرَضْتُ وَلَايَتَكُمْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَمَنْ قَبِلَهَا كَانَ عِنْدِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ جَحَدَهَا كَانَ عِنْدِي مِنَ الْكَافِرِينَ يَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِي عَبَدَنِي حَتَّى يَنْقَطِعَ وَ يَصِيرَ مِثْلَ الشَّنِّ الْبَالِي ثُمَّ أَتَانِي جَاحِداً بِوَلَايَتِكُمْ مَا غَفَرْتُ لَهُ حَتَّى يُقِرَّ بِوَلَايَتِكُمْ يَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ يَا رَبِّ فَقَالَ الْتَفِتْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ فَالْتَفَتُّ فَإِذَا أَنَا بِعَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسَى وَ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْمَهْدِيِّ (ع) فِي ضَحْضَاحٍ‏ مِنْ نُورٍ قِيَامٌ يُصَلُّونَ وَ الْمَهْدِيُّ فِي وَسْطِهُمْ كَأَنَّهُ‏ كَوْكَبٌ دُرِّيٌ‏ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ الْحُجَجُ وَ هَذَا الثَّائِرُ مِنْ عِتْرَتِكَ يَا مُحَمَّدُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي إِنَّهُ الْحُجَّةُ الْوَاجِبَةُ لِأَوْلِيَائِي وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِي‏. (15)

این خبر را گروهی از تلّعکبری با اسنادی از سلّام نقل کرده اند که گفت از ابا سلمی، چوپان پیامبر شنیدم که می گفت از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند: در شبی که به سوی آسمان بالا برده شدم، شنیدم که خداوند عزیز که حمد و ثنایش بسیار باشد، گفت: «پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. (سوره مبارکه بقره، آیه 285) گفتم و همه مؤمنان» گفت: راست گفتی ای محمد، چه کسی را برای جانشینی خلافت امتت برگزیدی؟ گفتم بهترین آنها را. خدا فرمود: او علی بن ابی طالب (علیه السّلام) است. گفتم: بله ای پروردگار من، خداوند فرمود: ای محمد، من با علم خود نگاهی به زمین انداختم پس ترا از زمین برگزیدم و اسمی را برای تو از اسماء خود برگرفتم. در جایی من یاد نمی شوم مگر اینکه اسم تو نیز یاد می شود. من «محمود» هستم و تو «محمد» هستی. سپس بار دیگر با علم خود نگاهی به زمین انداختم و از اهل زمین، علی را برگزیدم و اسم او را از اسماء خود برگرفتم. پس من «أعلی» هستم و او «علی» است. ای محمد، من تو و علی و فاطمه و حسن و حسین را از هاله‌ای از نور که از نور من بود، خلق نمودم و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمینها عرضه داشتم. پس هر که قبول نمود در نزد من از مومنین به شمار آمد و هر کس سرباز زد، در نزد من کافر به حساب آمد. ای محمد، اگر بنده ‌ای از بندگانم مرا عبادت کند تا حدی که از دنیا دل بکند و مثل مشک فرسوده گردد و نزد من آید در حالی که ولایت شما را انکار کند او را نمی‌بخشم و نمی ‌آمرزم تا اینکه به ولایت شما اقرار نماید. ای محمد، آیا دوست داری که ائمه را ببینی؟ گفتم: آری ای پروردگار من. پس فرمود: به سمت راست عرش نگاه کن. پس من نگاه کردم و دیدم که من و علی و فاطمه و حین و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و مهدی (علیهم السّلام) در هاله ای از نور هستیم که ایستاده اند و نماز می خوانند و مهدی در وسط ایشان گویا همچون ستاره درخشانی است. پس خداوند فرمود: ای محمد اینان حجتهای الهی هستند و او «حضرت مهدی» (عجل الله تعالی فرجه) خونخواه عترت تو است. ای محمد به عزت و جلالم قسم همانا او برهان آشکاری برای دوستان من است و انتقام گیرنده از دشمنان من است.

این حدیث در منابع بسیاری نقل شده است. از جمله در تفسیر فرات الکوفی، صفحه هفت این حدیث از حضرت جواد امام محمّد بن علي (علیه السّلام)  روایت شده است.

بنا بر احادیث بررسی شده و مطابق با نصّ حدیث کساء آفرینش جهان هستی به خاطر وجود پر برکت و نورانی حضرات معصومین (علیهم السّلام) خلق شده است. بدین ترتیب که اولین موجوداتی که آفریده شدند نور وجود حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و حضرت امیرالمومنین و ائمه اطهار (علیهم السّلام) بودند و پس از اینکه آفرینش صورت گرفت ولایت ایشان بر آسمانها و زمین عرضه شد و عبادت خداوند متعال تنها زمانی مورد قبول ذات باری تعالی قرار می گیرد که با پذیرش ولایت و امامت ائمه هدی (علیهم السّلام) همراه باشد.

 

پی نوشتها

(1) بحار الأنوار، جلد ‏35، صفحه 30 -29  

(2) كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين (عليه السلام)، صفحه11

(3) علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 209 - 208 - بحار الأنوار، جلد ‏35 ، صفحه 34

 (4) معاذ بن جبل بن عمر بن اوس، از اصحاب رسول (صلّى اللَّه عليه و آله) است، مرحوم ممقانى در تنقيح فرموده است: على عليه السّلام او را براى كمك خود دعوت كرد و فاطمه (سلام اللَّه عليها) نيز جهت گرفتن حقّ خويش از او يارى خواست ولى وى عذر آورد و كندى نمود ولى به سرعت با خلیفه اول بيعت كرد. در كتاب سليم بن قيس نقل شده كه وى از اصحاب صحيفه است و آنها كسانى بودند كه نامه ‏اى نوشته و در آن شرط كردندکه امامت را از على (عليه السّلام) سلب كنند.

(5) علل الشرائع ، ترجمه ذهنى تهرانى، جلد‏1، صفحه 677

 (6) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، جلد ‏1، صفحه 230- 229 - بحار الأنوار، صفحه ‏35 ، صفحه 69 - كنز الفوائد، جلد ‏1، صفحه 183

(7) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ترجمه و شرح غفارى، جلد ‏2، صفحه 400 - 398

احادیث دیگری نیز درباره خلقت نوری معصومین (علیهم السلام) نقل شده است که می توانید برای تکمیل اطلاعات به منابع ذیل مراجعه فرمایید:

بحار الأنوار، جلد ‏37، صفحه 84-82 - بحار الأنوار، جلد 54، صفحه 193-192 - بحارالأنوار، جلد ‏40، صفحه 44 -43  - بحار الأنوار، جلد ‏36 ، صفحه 73

‏(8) الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، جلد ‏1، صفحه 155- بحار الأنوار ، جلد ‏38 ، صفحه 312

(9) الطرائف، ترجمه داود إلهامى، صفحه 330 - 328

 (10) بحار الأنوار، جلد ‏54 ، صفحه 170

(11) بحار الأنوار، جلد ‏38 ، صفحه 125 - بحار الأنوار، جلد ‏35 ، صفحه 99

(12)عيون المعجزات، صفحه 54 - بحار الأنوار، جلد ‏43، صفحه 8

 (13) علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 180- 179 –  بحار الأنوار، جلد ‏43 ، صفحه 12

(14) بحار الأنوار، جلد ‏54 ، صفحه 169 – 168 - بحار الأنوار، جلد ‏53 ، صفحه 142

(15) بحار الأنوار، جلد ‏36، صفحه 216 – 217 - بحار الأنوار ، جلد ‏37 ، صفحه 261 – 262 - بحارالأنوار، جلد‏37، صفحه 62 - الغيبة (للطوسي) ، صفحه 148- 147

 

منابع

- الإحتجاج على أهل اللجاج ،  احمد بن على طبرسى، ترجمه و شرح غفارى، 4جلد، تهران، مرتضوى، چاپ اول، 1371 ش.

- الطرائف، على بن موسى ابن طاووس، ترجمه داود إلهامى، قم ،نويد اسلام، چاپ دوم، 1374 ش.

- بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى،  دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق.

- علل الشرائع، محمد بن على ابن بابويه،  2جلد، قم ، كتاب فروشى داورى، چاپ اول، 1385ش.

- علل الشرائع، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه ذهنى تهرانى، 2جلد، قم، انتشارات مؤمنين، چاپ اول، 1380ش.

- عيون المعجزات، حسين بن عبد الوهاب ابن عبد الوهاب، 1جلد، قم، مكتبة الداورى، چاپ اول، بى تا

- كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين (عليه السلام)، علامه حلى حسن بن يوسف بن مطهر، محقق و مصحح: حسين درگاهى، تهران‏‏، وزارت ارشاد،1411 ق‏.

 

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه