شرح رخداد خاتم بخشی حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)

محمد بن حنفيّة فرزند امام على (عليه السلام) قضيه خاتم امیر المومنین عليه السلام را چنين حكايت كرد: سائلى مسكين در مسجد رسول (صلى الله عليه و آله) تقاضاى مساعدت كرد، غير از على (عليه السّلام) كسى او را به عطايى ننواخت، چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله) از مسجد خارج شد از سائل پرسيد، آيا چيزى دريافت كردى؟ گفت: غير از مردى كه در حال ركوع بود و انگشترى به من اهدا كرد، چيزى دريافت نكردم.

نبى صلى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا او را می شناسى؟ گفت: خير، نمى‏ شناسم.

آن گاه آيه‏ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏ در شأن‏ على بن ابى طالب عليه السّلام نازل شد.

- شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ترجمه روحانى، صفحه 89- 88

 

مقداد بن اسود كندى مى‏گويد: روزى در كنار رسول الله (صلى الله عليه و آله) در مسجد نشسته بوديم، يک عرب بدوى وارد شد. على (عليه السلام) در بين نماز ظهر و عصر در وسط مسجد به نماز ايستاده بود آن حضرت به درخواست سائل، انگشترى خود را به وى اهدا كرد. نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: يا على! بخّ بخّ بخّ و جبت الغرفات. يعنى اى على! مبارک باد مبارک باد مبارک باد بر تو غرفه‏ هاى بهشت.

در همين اثنا جبرئيل به زمين آمد، و آيه‏ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ‏ ... را بر مصطفى (صلى اللَّه عليه و آله) خواند.

 - شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ترجمه روحانى، صفحه 91

 

دلالت آیه بر برتری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بر دیگران

لفظ ولى از مصدر ولايت كه به معناى تسلط و قدرت است مشتق شده است. مانند ولى زن، ولى كودک و ولى رعيت كه همگى به معناى رسيدگى كننده به امور ايشان است. و تقريبا نسبت به آنان تسلّط دارد. همچنين به معناى دوست و دوستدار نيز مى‏باشد. دوست نيز به طور ضمنى نسبت به دوست خود نوعى تسلط دارد و مى‏تواند در امور او تصرف نمايد. در مورد شخص يارى دهنده نسبت به يارى شده و هم پيمان نسبت به هم پيمان و همسايه نسبت به همسايه نيز به همين شكل است. بنابراين معناى آيه چنين مى ‏شود كه:

فقط خدا و رسول او و امير المؤمنين، سرپرست و متولى امور شما هستند و بدون شک ولايت خدا همه جانبه است. به علاوه، خود آيه هم بدون قيد است و به قرينه حكمت، افاده عموميت مى ‏كند. لذا ولايت پيامبر و وصى او نيز همين گونه است. پس على (ع) سرپرست امور مؤمنان و حاكم بر ايشان و پيشواى آنان به شمار مى ‏آيد.

بر فرض كه بپذيريم، ولى داراى معانى متعدد است و اين كلمه، مشترک لفظى است باز هم بدون شک، آنچه كه با نزول آيه در مقام دادن صدقه مناسبت دارد، اين است كه ولى، به معناى رسيدگى كننده به امور باشد، نه به معناى ناصر و يارى دهنده؛ زيرا كدام عاقل اين را مى‏پذيرد كه خداوند براى يادآورى فضيلت تصدق، با اين سرعت و اهتمام و بيان عجيب، آيه‏اى نازل كند و تنها بخواهد اين مسئله بديهى را تذكر دهد كه على (ع) ياور مؤمنان است؟ بر فرض كه مراد از لفظ ولى، ناصر باشد در اين صورت منحصر ساختن كلمه ياور و يارى دهنده به خدا، رسول او و على (ع) تنها به يكى از دو معنى زير صحيح خواهد بود:

الف- يارى مؤمنين توسط خدا، پيامبر و امير المؤمنين رسيدگى به امور آنان را نيز در بر مى‏گيرد كه در اين صورت به همان معنايى كه مطلوب ماست، برمى ‏گردد.

ب- يارى ديگران نسبت به يارى خدا و پيامبر و على (ع) قابل ذكر نيست و به حساب نمى‏آيد. كه در اين صورت نيز مطلوب ما ثابت مى‏گردد؛ زيرا يكى از لوازم امامت، يارى كامل و همه جانبه مؤمنين است، خصوصا با توجه به اينكه خداوند يارى او را در رديف يارى خود و پيامبرش قرار داده است.

خلاصه كلام اينكه ولايت را به هر معنايى كه تفسير كنند، در انحصار خدا، پيامبر و امير المؤمنين است و ولايت اين سه از يک سنخ مى‏باشد. پس بايد امير المؤمنين (ع) از تمام مردم برتر و بالاتر باشد به نحوى كه هيچ كس قادر به بيان فضيلت او نيست. لذا تنها چيزى كه درخور اوست، اين است كه امام مردم و جانشين خدا در ميان تمامى آنان باشد.

- ترجمه دلائل الصدق، ج‏لد2، صفحه 60-59

 

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه