معرفی امام به عنوان حجه الله و اولی الامر بر اساس احادیث معصومین (علیهم السّلام)

 

شناخت حجه الله که از صفات ممتاز امام محسوب می شود سبب حصول معرفت امام و شناخت مقام خلیفه اللهی امام بر خلق می گردد.

جایگاه و مقام ائمه معصومین (علیهم السّلام) با صفات ویژه ای همچون عصمت، علم و مقام برتر آنان در عبودیت پروردگار سبب گردیده است که ایشان ولی خدا و خلیفه خدا بر خلق و تنها جانشینان و راهنمایان به شریعت الهی باشند.

انسانی کاملتر و مقام و مرتبتی والاتر از مقام و مرتبه ائمه معصومین (علیهم السّلام) از ابتدا تا انتهای خلقت متصور نیست.

اگرچه شناخت کامل امام و معصوم برای غیر معصوم امکان پذیر نیست اما در این مجال سعی می شود با تمسک به احادیث اهل بیت (علیهم السّلام) تا حدی به معرفی امام به عنوان حجه الله و اولی الامر پرداخته شود:

 

1. ضرورت وجود حجه الله در زمین

از جمله مضامینی که در احادیث معصومین (علیهم السّلام) به ضرورت وجود حجه الله در زمین اشاره شده است می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

زمین بدون وجود حجه الله در هم فرو می رود و باقی نمی ماند، از زمان حضرت آدم (علیه السّلام) تا اکنون حجه الله بر زمین وجود داشته است و تمسک به حجه الله سبب نجات و رها نمودن حجه الله سبب هلاک می گردد، زمین بدون وجود امام عادل، حجت ظاهر یا باطن باقی نمی ماند و اگر تنها دو نفر در روی زمین باقی باشند قطعا یکی از آن دو حجه الله است.  

در اینجا به احادیث مربوط این بحث اشاره می شود:

 

1 – 1 برجای نماندن زمین بدون وجود حجه الله در آن

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ الْأَرْضَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّةُ اللَّهِ‏ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ حُجَّةِ اللَّهِ‏ عَلَى عِبَادِه. (1)

 محمّد بن عيسى بن فضیل مرفوعا تا ابوحمزه حديث را از حضرت ابى جعفر امام محمد باقر (عليه السّلام) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمودند: به خدا سوگند از زمان رحلت حضرت آدم (عليه السّلام) خداوند تعالى زمين را وا مگذارد مگر آن كه روى آن امامى قرار داد كه به واسطه‏ او مردم هدايت يافته‏ اند، او حجّت خدا بر بندگان است و هيچگاه زمين بدون حجّت باقى نخواهد بود. (2)

مضمون این حدیث در حدیث ذیل هم بیان شده است:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ مِيثَمِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:‏ وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ الْأَرْضَ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ حُجَّةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏.(3)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند عبد اللَّه بن جعفر حميرى از ابراهيم بن هاشم از محمّد بن حفص، از ميثم بن اسلم از ذريح المحاربى از حضرت ابى عبد اللَّه (عليه السّلام‏) نقل كرده است كه حضرت ‏فرمودند: به خدا قسم از زمانى كه حضرت آدم (عليه السّلام) از دنيا رحلت كرد خداوند متعال زمين را وامگذارد مگر در آن امامى قرار داد كه مردم را به سوى او هدايت كند او حجّت حقّ عزّ و جلّ بر بندگان است. هركس رهايش نمايد هلاك شود و آن كسى كه ملازمش گردد نجات يابد.(4)

در حدیث دیگری نیز حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) در این باره چنین فرمودند: 

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي طَاهِرٍ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ قَالَ أَخْبَرَنِي سَعِيدٌ عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قُلْتُ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ‏ قَالَ: لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا.(5)

محمد بن محمد از ابوطاهر محمد بن سلیمان از احمد بن هلال نقل می کند که سعید از سلیمان جعفری برایم نقل کرد از حضرت ابا الحسن امام رضا (علیه السلام) پرسیدم و گفتم که زمین از حجت خدا خالی خواهد بود؟ فرمودند اگر زمین در چشم بر هم زدنی از حجت خدا خالی باشد قطعا زمین اهلش را فرو خواهد برد.

حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) وضعیت زمین را در صورت عدم وجود حجه الله بر روی آن اینگونه توصیف فرمودند:

عَلِيٌّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ أَبِي هَرَاسَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ.(6)

علی از محمد بن عیسی از عبدالله مومن از ابی هراسه نقل می کند که حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمودند: چنانچه امام از زمين برگرفته شود زمين و اهل زمین همچون دریا مضطرب گردند.

حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره ضرورت وجود حجه الله بر روی زمین چنین فرمودند:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ بْنِ الطَّيَّارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ‏: لَوْ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا رَجُلَانِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْحُجَّةَ.(7)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند سعد بن عبد اللَّه از محمّد بن عيسى از محمّد بن سنان از ابى عمارة بن طيّار وى گفت از حضرت امام صادق (عليه السّلام) شنيدم كه ‏فرمودند: اگر باقى نماند روى زمين مگر دو مرد قطعا يكى از آن دو حجّت خدا خواهد بود.(8)

 

2- 1 برجای نماندن زمین بدون وجود حجه الله و امام عادل

در دو حدیث زیر به ضرورت وجود حجه الله امام عادل در زمین برای پا برجایی آن اشاره شده است:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ:‏ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ ظَاهِرٍ أَوْ بَاطِنٍ.‏(9)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند عبد اللَّه بن جعفر حميرى از سندى بن محمّد از علاء بن رزين از محمّد بن مسلم از حضرت ابى جعفر امام باقر (عليه السّلام) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمودند: زمين بدون امام ظاهر يا باطن باقى نمى‏ماند.(10)

 

 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ‏ قَالَ مَا خَلَتِ الدُّنْيَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنْ إِمَامٍ عَدْلٍ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ حُجَّةً لِلَّهِ فِيهَا عَلَى خَلْقِهِ‏.(11)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند محمّد بن يحيى از عبد اللَّه بن محمّد بن عيسى از محمّد بن ابراهيم از زيد شّحام از داود بن علاء از ابوحمزه ثمالى، وى گفت: از زمانى كه خداوند متعال آسمانها و زمين را آفريد تا هنگام قيام ساعت و به پا شدن قيامت هرگز زمين از حجّت خدا بر خلائق و امام عادل خالى نبوده و نخواهد بود. (12)

 

3 – 1 ضرورت وجود حجه الله برای تبیین حق و باطل

هدف از خلقت، پرستش الهی است «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون» (سوره مبارکه ذاریات، آیه 56)‏ وجود حجه الله برای تبیین حق و باطل و حلال و حرام خداوند ضروری است و خداوند بندگانش را بدون حجت وا نمی گذارد. در احادیث ذیل بر وجود حجت الهی برای تبیین حق و باطل تاکید شده است:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ شُعَيْبٍ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ لَنْ تَبْقَى الْأَرْضُ إِلَّا وَ فِيهَا رَجُلٌ مِنَّا يَعْرِفُ الْحَقَّ فَإِذَا زَادَ النَّاسُ فِيهِ قَالَ قَدْ زَادُوا وَ إِذَا نَقَصُوا قَالَ قَدْ نَقَصُوا وَ إِذَا جَاءُوا بِهِ صَدَّقَهُمْ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ.‏(13)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن عبدالجبار از محمد بن خالد از فضاله بن ایوب از شعيب حذّاء از ابوحمزه ثمالى نقل كرده است كه وى گفت حضرت ابو عبد اللَّه امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: زمين باقى نمى‏ ماند مگر آنكه فردی از ما اهل بيت روى آن باشد كه به حقّ واقف و آگاه باشد به طورى كه هر گاه مردم به حق اضافه كنند؛ گويد زياد كردند و هنگامى كه از آن بكاهند؛ بفرمايد مردم از حقّ كاستند و وقتى كه عين حقّ را بياورند او آنها را تصديق ‏نمايد، سپس حضرت فرمودند و اگر چنين نباشد حقّ از باطل ممتاز و مشخّص نمى ‏گردد.(14)

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْعَامِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا الْحُجَّةُ يُعَرِّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ.(15)

محمد بن یحیی از احمد بن محمد از علی بن حکم از ربیع بن محمد مسلی از عبدالله بن سلیمان عامری نقل کردند که حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمودند: زمين نپاید مگر آنكه براى خدا در آن حجتى باشد كه حلال و حرام را به مردم بفهماند و ايشان را به راه خدا فرا خواند.

 

4 – 1 حُجَّةُ اللَّهِ سبب تداوم یافتن حجتها و بینات الهی

در حدیث زیر حضرت امیرالمومنین(علیه السّلام) وجود حجه الله را برای تداوم یافتن حجتهای الهی و بینات ضروری بیان نموده اند:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الثِّقَةُ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَمِعَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يَقُولُ‏: اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ‏.(16)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند سعد بن عبد اللَّه از محمّد بن عيسى بن عبيد از حسن بن محبوب از هشام بن سالم از ابو اسحاق همدانى از شخصى ثقه ‏اى از اصحاب حضرت از اميرالمؤمنين (عليه السّلام) شنيد كه حضرت ‏فرمودند: بار خدايا زمين را از حجّت خود بر مخلوقاتت خالى مگذار چه ظاهر و آشكار یا چه از خوف مخفى باشد، تا بدين وسيله حجّتها و دلایل آشکار و روشن تو باطل نشوند.(17)

 

5 – 1 حجه الله دعوت کننده به سوی حق

در حدیثی حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) اشاره می فرماید که خداوند رحمان بندگان خود را بدون حجه الله که راه حق را بنماید رها نخواهد کرد:

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏: أَنَّ جَبْرَئِيلَ نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) يُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ لَمْ أَتْرُكِ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْرِفُ طَاعَتِي وَ هُدَايَ وَ يَكُونُ نَجَاةً فِيمَا بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ وَ لَمْ أَكُنْ أَتْرُكُ إِبْلِيسَ يُضِلُّ النَّاسَ وَ لَيْسَ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ وَ دَاعٍ إِلَيَّ وَ هَادٍ إِلَى سَبِيلِي وَ عَارِفٌ بِأَمْرِي وَ إِنِّي قَدْ قَضَيْتُ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادِياً أَهْدِي بِهِ السُّعَدَاءَ وَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَى الْأَشْقِيَاءِ.(18)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند سعد بن عبد اللَّه، از حسن بن موسى الخشّاب از عبد الرحمن بن ابى نجران از عبد الكريم و دیگران از حضرت ابى عبد اللَّه امام صادق (عليه السّلام) نقل می کنند که آن حضرت فرمودند: جبرئيل بر پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) نازل شد و از طرف خداى عزّ و جلّ خبر داد و گفت: اى محمّد من زمين را وا نمى‏گذارم مگر آن كه در روى آن عالمى باشد كه به طرق طاعت و راههاى هدايت من آگاه باشد و در فاصله از دنيا رفتن پيامبرى تا ظهور پيامبر ديگر موجب نجات و رهايى مردم باشد و همچنين وا نخواهم گذارد ابليسى كه مردم را گمراه كند در حالى كه روى زمين حجّتى و دعوت‏كننده ‏اى به سوى من و راهنما و عالم به امر من نباشد و مقرّر و مقدّر كرده‏ام براى هر طائفه ‏اى هادى و راهنمايى كه افراد با سعادت را هدايت كند و بر اشقياء حجّت باشد.(19)

 

2. حضرت امیرالمومنین (ع) حجه الله طبق فرمایش صریح پیامبر (ص)

احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که صریحا حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را به عنوان حجه الله بر خلق پس از خویش معرفی می نماید بسیار زیاد است و مجال جداگانه ای برای  مطالعه و تعمق می طلبد. در اینجا به چند حدیث در این باره اکتفا می شود:

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):‏ يَا عَلِيُّ أَنْتَ أَخِي وَ أَنَا أَخُوكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ حُجَّةُ اللَّهِ‏ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي لَقَدْ سَعِدَ مَنْ تَوَلَّاكَ وَ شَقِيَ مَنْ عَادَاكَ.(20)

جعفر بن محمد بن مسرور (رضوان الله علیه) با اسنادی از سلیمان بن مهران نقل نموده است حضرت امام صادق از پدر بزرگوارشان حضرت امام محمد باقر ایشان از پدر بزرگوارشان امام سجاد ایشان از پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین ایشان از پدر بزرگوارشان حضرت امیرالمومنین (علیهم السّلام) نقل فرمودند که رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: اى على تو برادر من و من برادر تو هستم. اى على تو از من و من از تو هستم. اى على تو وصى من و جانشین من هستی و بعد از من حجت خدا بر امتم هستی، خوشبخت است هر كه ترا دوست بدارد و بدبخت است هر كه ترا دشمن دارد.

در حدیث ذیل حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را به عنوان حجه الله و افزون بر آن امام مسلمین و امیر مومنان و بهترین جانشین و سرور راستگویان جداكننده حقّ از باطل و صدیق اکبر و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی می فرمایند:

حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) بِقُمَّ فِي رَجَبٍ سَنَةَ تِسْعٍ وَ ثَلَاثِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلِيٍّ (ع):‏ يَا عَلِيُّ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ‏ وَ أَنْتَ بَابُ اللَّهِ وَ أَنْتَ الطَّرِيقُ إِلَى اللَّهِ وَ أَنْتَ النَّبَأُ الْعَظِيمُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَ أَنْتَ الْمَثَلُ الْأَعْلَى يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ خَيْرُ الْوَصِيِّينَ وَ سَيِّدُ الصِّدِّيقِينَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ وَ أَنْتَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ يَا عَلِيُّ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي وَ أَنْتَ قَاضِي دَيْنِي وَ أَنْتَ مُنْجِزُ عِدَاتِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْمَظْلُومُ بَعْدِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْمُفَارِقُ بَعْدِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ الْمَحْجُورُ بَعْدِي أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى وَ مَنْ حَضَرَ مِنْ أُمَّتِي أَنَّ حِزْبَكَ حِزْبِي وَ حِزْبِي حِزْبُ اللَّهِ وَ أَنَّ حِزْبَ أَعْدَائِكِ حِزْبُ الشَّيْطَانِ.(21)

حمزه بن محمد با اسنادی از یاسر خادم از حضرت ابالحسن علی بن موسی الرضا ایشان از پدران بزرگوارشان نقل می کند که حضرت امام حسین (علیهم السّلام) فرمودند رسول الله (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: يا علىّ، تو حجه الله هستی و تو باب الله هستی و تو راه به سوى خدا هستی و تو نبأ عظيم هستی و تو صراط مستقيم هستی و تو مثل اعلاى الهى هستی. يا علىّ، تو امام مسلمين و امير مؤمنان، و بهترين وصی و جانشین و آقا و سرور صدّيقان و راستگویان هستی. يا علىّ تو فاروق اعظم هستی و تو صدّيق اكبر هستی يا علىّ تو جانشين من بر امّتم هستی و تو اداكننده ديون من و تو انجام دهنده وعده‏ هاى من هستی. يا علىّ تو پس از من مظلوم واقع خواهى شد و مورد ستم قرار خواهى گرفت، يا علىّ پس از من از تو كناره جويند، يا علىّ پس از من ترا از تصرف در حقت بازدارند. خداوند متعال را گواه مي گيرم و هر كس از امّت من كه حضور دارد كه حزب تو حزب من است و حزب من حزب خدا است و حزب دشمنان تو حزب شيطان است.(22)

حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) نیز در این حدیث از قول رسول الله (صلی الله علیه و آله) حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را حجه الله بر خلق و ریسمان محکم هدایت معرفی نمودند:

قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِخَمْسٍ بَقِينَ‏ مِنْ شَعْبَانَ سَنَةَ ثَلَاثٍ وَ خَمْسِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ حَدَّثَنِي الرِّضَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ‏ قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص): يَا عَلِيُّ بِكُمْ يُفْتَحُ هَذَا الْأَمْرُ وَ بِكُمْ يُخْتَمُ‏ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ‏. أَنْتُمْ حِزْبُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُكُمْ حِزْبُ الشَّيْطَانِ طُوبَى لِمَنْ أَطَاعَكُمْ وَ وَيْلٌ لِمَنْ عَصَاكُمْ أَنْتُمْ حُجَّةُ اللَّهِ‏ عَلَى خَلْقِهِ وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى مَنْ تَمَسَّكَ بِهَا اهْتَدَى وَ مَنْ تَرَكَهَا ضَلَّ أَسْأَلُ اللَّهَ لَكُمُ الْجَنَّةَ لَا يَسْبِقُكُمْ أَحَدٌ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ. فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِهَا. (23)

جعابى با اسنادی از حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) ایشان از پدران بزرگوارش از امير المؤمنين (عليهم السّلام) روايت كردند كه فرمودند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمودند: يا على اين دين با شما شروع شده و به دست شما پايان پذيرد، صبر را پيشه سازيد كه سرانجام امور از آن پرهيزكاران است، شما حزب خدا هستيد و دشمنان شما حزب شيطان، خوشا به حال آن كس كه از شما فرمان برد، و واى بر آن كس كه شما را نافرمانى كند، شما حجّت خدا بر آفريدگانش و ریسمان محکم و استوار خدا هستید، هر كس به آن دستاويز چنگ زند هدايت يافته است و آن كس كه آن را رها سازد گمراه گردد. من از خداوند بهشت را براي شما درخواست مي كنم، هيچ كس به طاعت خدا از شما پيشى نگيرد كه شما از همه به طاعت خداوند سزاوارتر هستيد.(24)

 

3. معرفی ائمه (علیهم السلام) به عنوان حجه الله طبق فرمایش صریح رسول الله (ص)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در خطبه غدیر و در موقعیتهای متفاوت از امامت و حجه اللهی حضرت امیرالمومنین و فرزندان ایشان (علیهم السّلام) در بین اصحاب سخن گفته اند که در اینجا به ذکر چند حدیث بسنده می شود:

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع)‏: أَنَّهُ جَاءَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّكَ تُدْعَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَنْ أَمَّرَكَ عَلَيْهِمْ؟ قَالَ (ع) اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أَمَّرَنِي عَلَيْهِمْ. فَجَاءَ الرَّجُلُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُصَدَّقُ عَلِيٌّ فِيمَا يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ أَمَّرَهُ عَلَى خَلْقِهِ؟ فَغَضِبَ النَّبِيُّ (ص) ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بِوَلَايَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَقَدَهَا لَهُ فَوْقَ عَرْشِهِ وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ إِنَّ عَلِيّاً خَلِيفَةُ اللَّهِ وَ حُجَّةُ اللَّهِ‏ وَ إِنَّهُ لَإِمَامُ الْمُسْلِمِينَ طَاعَتُهُ مَفْرُوضَةٌ مَقْرُونَةٌ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُهُ مَقْرُونَةٌ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ جَهِلَنِي وَ مَنْ عَرَفَهُ فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ أَنْكَرَ إِمَامَتَهُ فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي وَ مَنْ جَحَدَ إِمْرَتَهُ فَقَدْ جَحَدَ رِسَالَتِي وَ مَنْ دَفَعَ فَضْلَهُ فَقَدْ نَقَصَنِي وَ مَنْ قَاتَلَهُ فَقَدْ قَاتَلَنِي وَ مَنْ سَبَّهُ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّهُ مِنِّي خُلِقَ مِنْ طِينَتِي وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ ابْنَتِي وَ أَبُو وُلْدِي الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ثُمَّ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُنَا أَوْلِيَاءُ اللَّه‏.(25)

جعفر بن محمد با اسنادی از ابوحمزه از حضرت امام علی بن الحسین ایشان از پدر بزرگوارش (علیهم السّلام) نقل می کند که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) فرمودند: مردى خدمت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) رفت و گفت: تو ادعا می کنی امیرالمومنین هستی چه کسی تو را بر آنها امير كرده است؟ حضرت فرمودند: خداى جل جلاله مرا امير آنها قرار داده است. آن مرد نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفت و گفت يا رسول اللَّه على راست مي گويد كه خدا امير بر خلقش كرده است؟ پيغمبر خشمگین شدند و فرمودند: به راستى على به ولايت از خداى عزّ و جلّ امير بر خلق است از بالاى عرش خود آن را منعقد نموده و ملائكه را گواه گرفته‏ است. همانا على (عليه السّلام) خليفة اللَّه و حجت‏ اللَّه‏ و امام مسلمانان است. اطاعت از او مانند اطاعت خداوند و نافرماني از او همانند نافرمانى خدا است هر كه او را نشناسد مرا نشناخته است و هر كه او را بشناسد مرا شناخته هر كه منكر امامت او است منكر نبوت من است و هر كه اميرى او را انكار كند رسالت مرا انكار كرده است. هر كه فضیلت او را تکذیب كند از من کاسته است، هر كه با او نبرد كند با من نبرد كرده و هر كه او را دشنام دهد مرا دشنام داده است زيرا او از من است، از گل من خلق شده و او همسر فاطمه دختر من است و پدر دو فرزندم حسن و حسين است. سپس فرمود: من و على و فاطمه و حسن و حسين و نه فرزند حسين حجتهاى خدا بر خلقش هستیم دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.(26)

 

وَ فِي الْمَعْنَى مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ وَهْبَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّوْلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ هُشَيْمِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَاسِدِيِّ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ:‏ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْمِنْبَرَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَنِي مِنْهُمْ ثُمَّ نَظَرَ ثَانِيَةً فَاخْتَارَ عَلِيّاً أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ وَلِيِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ تَوَلَّاهُ تَوَلَّى اللَّهُ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا يُحِبُّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا يُبْغِضُهُ إِلَّا كَافِرٌ وَ هُوَ نُورُ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ رُكْنُهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللَّهِ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ‏ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ‏» يَا أَيُّهَا النَّاسُ لِيُبَلِّغْ‏ مَقَالَتِي هَذِهِ شَاهِدُكُمْ غَائِبَكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ عَلَيْهِمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَ إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ ثَالِثَةً وَ اخْتَارَ بَعْدِي وَ بَعْدَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ كُلَّمَا هَلَكَ وَاحِدٌ قَامَ وَاحِدٌ مَثَلُهُمْ‏ كَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ هُدَاةٌ مَهْدِيُّونَ لَا يَضُرُّهُمْ كَيْدُ مَنْ كَادَهُمْ وَ خَذَلَهُمْ هُمْ حُجَّةُ اللَّهِ‏ فِي أَرْضِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَايُفَارِقُهُمْ وَ لَايُفَارِقُونَهُ‏ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ الْحَوْض‏.(27)

در بیان آنچه روایت شده از محمد بن حسین از محمد بن وهبان از احمد بن جعفر صولی از علی بن حسین از حمید بن الربیع از هشیم بن بشیر از ابو اسحاق حارث بن عبدالله حاسدی که حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر منبر رفتند و فرمودند: خداوند به اهل زمین نظری خاص نمود و از اهل زمین مرا برگزید. سپس نظری دوباره افکند و علی را به عنوان برادر و وزیر و وارث و جانشین من در امتم برگزید‌. او بعد از من مولای هر مؤمنی است. هرکس به ولایت او ایمان بیاورد به ولایت الهی ایمان آورده است‌ و هر کس با او دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است و هرکس او را دوست بدارد خدا را دوست دارد و هرکس کینه او را داشته باشد، کینه خدا را به دل گرفته است. به خدا قسم دوست دار او مؤمن و دشمنش کافر است. علی بعد از من مایه روشنایی و پایه های زمین است‌. علی کسی است که خدا او را مصداق تقوا و دستاویز محکم قرار داده است. سپس این آیه را تلاوت نمودند: «يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون‏: مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا اگر چه كافران را خوش نیاید، نور خود را كامل خواهد کرد.(سوره مبارکه صف، آیه 8)» سپس فرمودند: ای مردم حتما این سخنان مرا به شاهدان و غائبان برسانید. خدایا تو را شاهد می گیرم که این سخنان را برای مردم بیان کردم. سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ادامه دادند: خدا برای بار سوم به زمین نظر کرد و بعد از من و برادرم علی، یازده امام را که یکی بعد از دیگری می باشند برگزید. آنان مانند ستارگانی می باشند که وقتی یک ستاره غایب شود ستاره ای دیگر طالع می شود. آنان هدایت شدگان هدایتگر هستند. دسیسه های بدخواهان و دشمنان، به آنان ضرری نمی رساند. آنان حجتهای خدا در زمین و شاهدان خدا بر مخلوقین می باشند. هرکس مطیع آنان شد، خدا را اطاعت کرده ‌و هرکس از آنان سرپیچی کند، از خدا سرپیچی کرده است. آنان با قرآن و قرآن با آنان می باشد. از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.»

در حدیث بسیار ارزشمند و مغتنمی که به اتفاق در کتابهای امالی، بشارة المصطفى، إرشاد القلوب إلى الصواب(28) ذکر شده است حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) حضرت امیرالمومنین، حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهم السّلام) را به ترتیب امام و جانشینان پس از خود معرفی نموده اند که در اینجا متن حدیث به دلیل طولانی بودن آن ذکر نمی کنیم و تنها به حدیث ذیل که رسول الله (صلی الله علیه و آله) حضرت امام حسین (علیه السّلام) را به عنوان حجه الله معرفی نموده اند؛ اکتفا می کنیم:

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ‏ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهِ عَنْهُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ (ص) فَإِذَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَى فَخِذِهِ وَ هُوَ يُقَبِّلُ عَيْنَيْهِ وَ يَلْثِمُ فَاهُ وَ يَقُولُ أَنْتَ سَيِّدٌ ابْنُ سَيِّدٍ أَنْتَ إِمَامٌ ابْنُ إِمَامٍ أَخُو إِمَامٍ أَبُو أَئِمَّةٍ أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ‏ ابْنُ حُجَّتِهِ‏ وَ أَبُو حُجَجٍ تِسْعٍ مِنْ صُلْبِكَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.(29)

شیخ صدوق از پدرش نقل می کند سعد بن عبدالله با اسنادی از سلمان فارسى (رضی الله) نقل می کند که گفت: بر پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) وارد شدم و حسين بن علي بر دامنش بود و او دو چشمش را مى‏ بوسيد و دهانش را مى‏ بوسيد و مى ‏فرمود: تو سید و سرور و پسر سرور و آقا هستی، تو امام و فرزند امام هستی، تو برادر امام و پدر امامان هستی، تو حجّة اللّه و فرزند حجّت خدا و پدر حجّتهاى نه گانه هستی كه از صلب تو است و نهمين آنها قائم ايشان است.

 

4. فرمایشات معصومین (علیهم السلام) در معرفی امام حجه الله

همان طور که حضرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به مسلمانان تاکید می نمودند که جانشینان پس از ایشان خلیفه و برگزیده خداوند و حجه ایشان در بین خلق و امام و راهنمای مردم هستند، ائمه معصومین نیز به این مطلب تاکید داشته اند. گاهی با معرفی فرزند و جانشین خود به یاران و شیعیان خود به تصریح این مطلب می پرداختند.

 

1 – 4 فرمایش حضرت امام سجاد (علیه السّلام) درباره امام حجه الله

 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السنائي [السِّنَانِيُ‏] رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ الصَّقْرِ الْعَبْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: نَحْنُ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ سَادَةُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ مَوَالِي الْمُؤْمِنِينَ وَ نَحْنُ أَمَانُ أَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ «السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ»‏ وَ بِنَا يُمْسِكُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِيدَ بِأَهْلِهَا وَ بِنَا «يُنَزِّلُ الْغَيْثَ» وَ بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا قَالَ (ع) وَ لَمْ تخلو [تَخْلُ‏] الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ‏ فِيهَا ظَاهِرٌ مَشْهُورٌ أَوْ غَائِبٌ مَسْتُورٌ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ قَالَ سُلَيْمَانُ فَقُلْتُ لِلصَّادِقِ(ع) فَكَيْفَ يَنْتَفِعُ النَّاسُ بِالْحُجَّةِ الْغَائِبِ الْمَسْتُورِ قَالَ كَمَا يَنْتَفِعُونَ بِالشَّمْسِ إِذَا سَتَرَهَا السَّحَابُ.(30)

محمد بن احمد سنایی با اسنادی از سلیمان بن مهران اعمش نقل کردند از حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پدر بزرگوارشان حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) از پدر بزرگوارشان حضرت سجاد امام علی بن حسین (علیه السّلام) که فرمودند: ما امامان مسلمانان و حجتهاى خدا بر عالميان و سید و سرور مؤمنان و پيشواى پیشانی سپیدان و سروران اهل ايمان هستیم. ما امان اهل زمين هستيم همچنان که ستاره ‏ها امان اهل آسمان هستند، ما آن کسانی هستیم که خدا به واسطه ما آسمان را نگاه داشته كه جز به اذن او بر زمين نيفتد و به واسطه ما زمین را نگهداشته است تا از لرزش باز ایستد و بر اهلش موج نزند و براى ما باران ببارد و رحمت خويش نشر كند و زمين بركات خود را آشکار کند و اگر از ما (ائمه) کسی در زمين نباشد زمين اهل خود را فرو برد سپس حضرت فرمودند: از روزى كه خدا آدم را آفريده خالى از حجت نيست كه يا ظاهر و مشهور بوده است و يا غايب و مستور و تا قيامت هم خالى نماند او حجت خداست و اگر چنين نباشد خدا را نپرستند، سليمان راوى حديث گويد از حضرت امام صادق (عليه السّلام) پرسيدم چگونه مردم به امام غائب بهره‏مند شوند؟ فرمودند: همچنان که به آفتاب پشت ابر بهره‏مند شوند.(31)

 

2 – 4 فرمایش حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) درباره امام حجه الله

الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ (ع): إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلَالًا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ تَصْدِيقُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ (ص) وَ مُوَالاةُ عَلِيٍّ (ع) وَ الِائْتِمَامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى (ع) وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَدُوِّهِمْ هَكَذَا يُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.(32)

حسین بن محمد از معلی بن محمد از علی وشاء نقل کرد که برای ما محمد بن فضیل نقل کرد که ابوحمزه گفت: حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) به من فرمودند: همانا خدا را كسى پرستد كه او را بشناسد و اما كسى كه خدا را نشناسد او را اين گونه (مانند عامه مردم) گمراهانه مي پرستد. عرض كردم؛ قربانت گردم معرفت خدا چيست؟ فرمودند: تصدیق خداى عزّ و جلّ و پيغمبرش (صلی الله علیه و آله) و ولایت و دوستی على (عليه السّلام) و پيروى از او و از ائمه هدى (عليهم السّلام) و بيزارى جستن به خداى عزّ و جلّ از دشمن ايشان، اين چنين شناخته مى‏شود خداى عز و جل.

 

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً» قَالَ نَحْنُ أُمَّةُ الْوَسَطِ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ‏ فِي أَرْضِهِ.(33)

احمد بن محمد از پدرش از محمد بن أذینه از برید عجلی نقل می کند که از حضرت ابا جعفر امام محمد باقر (علیه السّلام) درباره این سخن خداوند تبارک و تعالی «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً: و ما هم چنان (كه صراط مستقيم و راه راست را راهنمايى نموديم) شما (ائمّه معصومين) را امّت و گروه با عدالت و دادگرى (يا برگزيده) گردانيديم تا (روز قيامت) بر (اعمال و كردار) مردم گواهان باشيد، و پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله) بر (عصمت و طهارت) شما گواه باشد.(سوره مبارکه بقره، آیه 143)» پرسیدم؛ فرمودند: ما عادلان و برگزیدگان خدا هستیم، ما شاهدان خدا بر خلقش و حجت خدا بر روی زمین هستیم.

در حدیث فوق این فرمایش امام که «نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ» مشخص می نماید که در عبارت «نَحْنُ أُمَّةُ الْوَسَطِ» منظور از «أُمَّةُ» ائمه معصومین (علیهم السلام) هستند که شاهدان بر خلق و حجت الله در زمین هستند.

 

3 – 4 فرمایش حضرت امام صادق(علیه السّلام) درباره امام حجه الله

رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ص)‏ أَنَّ سَدِيراً الصَّيْرَفِيَّ سَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ شِيعَتَكُمْ اخْتَلَفَتْ فِيكُمْ فَأَكْثَرْتُ حَتَّى قَالَ بَعْضُهُمْ إِنَّ الْإِمَامَ يَنْكُتُ فِي أُذُنِهِ وَ قَالَ آخَرُونَ يُوحَى إِلَيْهِ وَ قَالَ آخَرُونَ يُقْذَفُ فِي قَلْبِهِ وَ قَالَ آخَرُونَ يَرَى فِي مَنَامِهِ وَ قَالَ آخَرُونَ إِنَّمَا يُفْتِي بِكُتُبِ آبَائِهِ فَبِأَيِّ قَوْلِهِمْ آخُذُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ لَا تَأْخُذْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ قَوْلِهِمْ‏ يَا سَدِيرُ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ‏ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ حَلَالُنَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ حَرَامُنَا مِنْهُ.(34)

سدیر صیرفی به حضرت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم، همانا شیعیان درباره شما نظراتی دارند. برخی می گویند علوم در گوش امام بیان می شود‌. برخی می گویند به امام وحی می شود‌. برخی می گویند به قلبش الهام می شود‌. برخی می گویند که در خواب به او می رسد. برخی می گویند از روی کتب اجدادش حکم می کند. حال کدام یک را بپذیریم؟ امام فرمود: هیچکدام از آنان را نپذیر و اقوال آنان را واگذار. بدان که ما حجتهای خدا و امینان خدا بر خلق او هستیم. حلال و حرام را از روی کتاب خدا بیان می کنیم.

 

4 – 4 فرمایش حضرت امام حسن عسکری (ع) درباره حجه الله بودن حضرت امام زمان (عج)

الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ بَابَوَيْهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ‏ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً: يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخْلِ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا يُخْلِيهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ‏ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنْزِلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْخَلِيفَةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ؟ فَنَهَضَ مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ ثَلَاثِ سِنِينَ وَ قَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَنِيُّهُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً...(35)

شيخ صدوق از احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى روايت كند كه وى گفت: خدمت حضرت امام حسن عسكرى (عليه السّلام) رسيدم و در نظر داشتم راجع به جانشين ایشان از وى سؤالاتى بكنم، قبل از اينكه سؤال خود را مطرح سازم فرمود: اى احمد خداوند هرگز روى زمين را خالى از حجت الله نخواهد گزارد و از آغاز آفرينش آدم تا روز قيامت اين روش جارى خواهد بود، پروردگار به وسيله آن حجت بلاها را از زمين دفع مي كند و بركات خود را بر اهل زمين نازل مي سازد.

راوى گويد: عرض كردم يا ابن رسول اللَّه خليفه و امام بعد از شما كيست؟ امام با سرعت از جاى خود حركت كرد و داخل اطاقى شد و در حالى كه كودكى را در روى شانه خود گذاشته بود وارد گرديد، صورت اين كودك مانند ماه تمام مي درخشيد و در حدود سه سال از عمرش مي گذشت سپس فرمود: اى احمد اگر نه اين بود كه نزد خداوند آبرو و شرافت دارى و در نزد حجتهاى پروردگار داراى مقام و منزلت هستى هرگز اين كودك را به تو نشان نمي دادم، اين كودك با حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) هم نام و كنيه است، و او زمين را پس از ظلم و جور از عدل و داد پر مي كند.(36)

 

5. معرفی امام و حجت خدا به عنوان اولی الامر

پس از نزول آیه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را اطاعت كنيد.‏ (سوره مبارکه نساء، آیه 59)» مسلمانان در پی شناختن اولی الامر که طاعتش بر آنان واجب شده بود؛ برآمدند. در تفسیر این آیه و تبیین اولی الامر چه کسانی هستند از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) احادیث زیادی به ما رسیده است.

تفسير ابو الفتوح درباره این آیه چنین آورده است: «وجه استدلال اين آيه بر امامت ائمه اثنى عشر (عليهم السلام) آن است كه حق تعالى اطاعت اولى الامر را به اطاعت خود و رسول خود مقرون ساخته است و چنانچه ذات اقدس الهى از همه قبايح منزه و رسول او از همه معاصى كبيره و صغيره، معصوم و مطهر مى ‏باشد، «اولى الامر» نيز بايد چنين باشند و به اتفاق بعد از پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فقط ائمه اثنى عشر معصوم دارای این صفات بوده اند. پس مراد «اولى الامر» ايشان هستند و نه غير ايشان.

حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) نیز در حدیثی به این مطلب اشاره فرموده اند که خداوند متعال علاوه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اطاعت از و کسانی را که معصوم و مطهر و از خطا به دور هستند واجب نموده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) يَقُولُ‏: إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي‏ الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه‏.(37)

محمّد بن موسى بن متوكّل (رضى اللَّه عنه) ‏گويد على بن الحسين سعدآبادى از احمد بن ابى عبد اللَّه از پدرش از حمّاد بن عيسى از ابن اذينه از ابان بن عيّاش از سليم بن قيس نقل كرده كه وى گفت: از حضرت امير المؤمنين (عليه السّلام) شنيدم كه فرمودند: فقط اطاعت خدا و رسول و واليان امر واجب است و سرّ اين كه خداى عزّ و جلّ امر به اطاعت اولو الامر فرموده اين است كه ايشان معصوم از گناه بوده و پاكيزه هستند و هيچ گاه امر به معصيت نمى ‏كنند. (38)

 

1 – 5 فرمایش پیامبر اکرم (ص) در معرفی اولی الامر

حَدَّثَنَا غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ الفرازي [الْفَزَارِيِ‏] قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ يَقُولُ‏ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ (ص)‏ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»‏ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ (ع) هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ‏ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ إِلَى آخِرِ الْخَبَرِ.(39)

یکی از اصحاب از محمد بن همام با اسنادی از جابر بن يزيد جعفىّ نقل می کند که از جابر بن عبد اللَّه انصارى شنيدم كه مى‏گفت: وقتى كه خداى تعالى بر پيامبرش اين آيه را فرو فرستاد كه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را اطاعت كنيد.‏» (سوره مبارکه نساء، آیه 59) گفتم: يا رسول اللَّه، خدا و رسولش را شناخته ‏ايم پس اولی الأمرى كه خداوند طاعت آنها را مقرون به طاعت خود كرده چه كسانى هستند؟ فرمود: اى جابر آنها جانشينان من و ائمّه مسلمين پس از من هستند، اوّل ايشان عليّ بن أبى طالب است و بعد از او حسن و حسين و عليّ بن الحسين و محمّد بن عليّ كه در تورات به باقر معروف است و تو اى جابر او را مى‏ بينى و آنگاه كه او را ديدار كردى سلام مرا به او برسان و پس از او جعفر بن محمّد صادق و موسى بن جعفر و عليّ بن موسى و محمّد بن عليّ و عليّ بن محمّد و حسن بن عليّ و پس از او هم نام و هم كنيه من حجّة اللَّه در زمينش و بقيّة اللَّه در بين بندگانش، فرزند حسن بن عليّ ائمّه مسلمين خواهند بود، او كسى است كه خداى تعالى مشرق و مغرب زمين را به دست او بگشايد، او كسى است كه از شيعيان و اوليائش غايب شود، غيبتى كه بر عقيده به امامت او باقى نماند مگر كسى كه خداوند قلبش را به ايمان امتحان كرده است...(40)

 

2 – 5 فرمایش حضرت امیرالمومنین (ع) در معرفی اولی الامر

حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در حدیث ذیل اولی الامر را همان کسانی معرفی می نمایند که هرگز از قرآن جدا نگردند تا روز قیامت در کنار حوض کوثر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شوند.

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً (ص) يَقُولُ‏ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ: قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ (ص) فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ‏ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏» قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا. (41)

علی بن ابراهیم به نقل از پدرش با اسنادی از سليم بن قيس نقل می کند که شنيدم حضرت امام على (عليه السّلام) مي فرمودند: (و اين هنگامى بود) كه مردى نزد آن‏ حضرت آمده بود و به او عرض كرد: كمتر چيزى كه بنده به سبب آن مؤمن شود چيست؟ و كمتر چيزى كه بنده به وسيله آن كافر گردد چيست؟ و كمتر چيزى كه بنده با آن بنده گمراه تلقی می شود؛ چيست؟

حضرت به او فرمودند: پرسيدى پس پاسخش را (دقت كن و) بفهم. اما كمتر چيزى كه بنده بدان مؤمن است آن است كه خداى تبارك و تعالى خودش را به آن بنده بشناساند پس (آن بنده) به فرمانبردارى براى او اقرار كند و (سپس) پيغمبرش را به او بشناساند پس به فرمانبردارى او نيز اقرار كند و (همچنين) امام و حجت خود را در زمين و گواهش را بر خلق به او معرفى كند و براى او هم به فرمانبردارى اعتراف كند، (سليم گويد) من عرض كردم: اى امير مؤمنان و اگر چه همه چيز را به جز آنچه بيان فرمودى نداند؟ فرمود: آرى در صورتى كه هر گاه دستورى به او دهند اطاعت كند و اگر نهيش كردند؛ انجام ندهد.

و كمتر چيزى كه بنده به سبب آن كافر گردد آن است كه كسى چيزى را كه خدا از آن نهى كرده است پندارد كه (جايز است) و خدا به آن دستور داده (يعنى بدعتى در دين گذارد) و اين معنى را دين خود كند و بر آن بماند و پندارد كه خداى را كه به آن كار (بپندار خودش) دستور داده پرستش كند، (در حالى كه) جز اين نيست كه شيطان را پرستش كند.

و كمتر چيزى كه بنده به واسطه آن گمراه شود اين است كه حجت خداى تعالى و گواهش را بر بندگانش نشناسد (يعنى) آن كس را كه خداى عز و جل به فرمانبرداريش دستور داده و ولايتش را واجب فرموده است، من عرض كردم: اى امير مؤمنان آنان (يعنى حجت و گواهان) را برايم توصيف كن، فرمود: آنها كسانى هستند كه خداى عز و جل آنها را قرين خود و پيغمبرش ساخته و فرموده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ(سوره نساء آيه 59) ‏:اى آنان كه ايمان آورده‏ايد خدا و رسول و اولياء امر خود را فرمانبريد.»

عرض‏ كردم: اى امير مؤمنان (روحی فداک) برايم روشن و آشکار كن پس امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: آنان كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آخرين خطبه ‏اش (روزى كه خداى عزّ و جلّ روحش را قبض نمود) فرمود: من همانا دو چيز در ميان شما مي گذارم كه پس از من تا مادامى كه به آن دو چنگ زنيد هرگز گمراه نشويد: كتاب خدا و عترتم كه اهل بيت من هستند زيرا خداى لطيف و آگاه به من ضمانت کرده است كه آن دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند، مانند اين دو و دو انگشت سبابه خود را بهم چسباند و نمي گويم مانند اين دو انگشت و انگشت سبابه و وسطى را بهم چسباند. كه يكى بر ديگرى پيش باشد. پس به هر دوى اينها چنگ زنيد تا نلغزيد و گمراه نشويد و بر ايشان جلو نيفتيد كه گمراه شويد.(42)

 

3 – 5 معرفی اولی الامر به درخواست شیعیان و اهمیت موضوع از زبان حضرت امام سجاد(ع)

قَالَ وَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الصُّوفِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ‏ دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي بِالَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَى عِبَادِهِ الِاقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لِي يَا كَنْكَرُ إِنَّ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَيْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ابْنَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا ثُمَّ سَكَتَ فَقُلْتُ لَهُ يَا سَيِّدِي رُوِيَ لَنَا عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو عَنْ حُجَّةِ اللَّهِ‏ عَلَى عِبَادِهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ فَقَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ وَ اسْمُهُ فِي التَّوْرَاةِ بَاقِرٌ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدِي وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ كُلُّكُمْ الصَّادِقُونَ فَقَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ لِأَنَّ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَسَمُّوهُ جَعْفَراً الْكَذَّابَ الْمُفْتَرِيَ عَلَى اللَّهِ وَ الْمُدَّعِيَ بِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفَ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدَ عَلَى أَخِيهِ ذَلِكَ الْيَوْمَ الَّذِي يَرُومُ كَشْفَ سِرِّ اللَّهِ عِنْدَ غَيْبَةِ وَلِيِّهِ ثُمَّ بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ كَأَنِّي بِجَعْفَرٍ الْكَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِيَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِيشِ أَمْرِ وَلِيِّ اللَّهِ وَ الْمُغَيَّبِ فِي حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْكِيلِ بِحَرَمِ أَبِيهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ طَمَعاً فِي مِيرَاثِ‏ أَبِيهِ حَتَّى يَأْخُذَهُ بِغَيْرِ حَقِّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَكَائِنٌ فَقَالَ إِي وَ رَبِّي إِنَّ ذَلِكَ لَمَكْتُوبٌ عِنْدَنَا فِي الصَّحِيفَةِ الَّتِي فِيهَا ذِكْرُ الْمِحَنِ الَّتِي تَجْرِي عَلَيْنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ يَكُونُ مَا ذَا قَالَ تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِيِّ اللَّهِ الثَّانِي عَشَرَ مِنْ أَوْصِيَاءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ الْأَئِمَّةِ (ع) بَعْدَهُ يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَصَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا.(43)

ابو خالد كابلى گويد: خدمت سيد خود حضرت على بن الحسين )عليهما السّلام( وارد شدم و به آن حضرت عرض كردم: اى پسر پيغمبر از كسانى كه خداوند اطاعت از آنها را پس از پيغمبر واجب نموده و بندگان خود را به اقتداى آنان ملزم ساخته است مرا آگاه كن، حضرت فرمودند: اى كابلى اولی الأمرى كه پروردگار آنان را براى مردم پيشوا قرار داده و اطاعت آنها را واجب فرموده است، امير المؤمنين و دو فرزندش حسنين (عليهم السّلام) و پس از حسين مقام وى به ما رسيده است.

ابو خالد گويد عرض كردم: اى سيد و سرور من براى ما روايت كرده ‏اند كه امير المؤمنين (علیهم السلام) فرمودند: زمين هيچ گاه از حجت خالى نخواهد ماند، پس حجت و امام بعد از تو كيست؟ حضرت سجاد (علیه السلام) فرمودند: فرزند من «محمد» كه نام او در تورات باقر است و علم را از هم خواهد شكافت و حقائق آن را براى مردم بازگو خواهد كرد بعد از من وى امام و حجت است پس از وى فرزندش «جعفر» حجت و امام است و نام وى در نزد اهل آسمان «صادق» مي باشد. راوى گويد عرض كردم: اى سيد من چگونه وى را «صادق» ناميده ‏اند در حالى كه شما اهل بيت همه صادق و راستگو هستيد، حضرت فرمودند: پدرم از پدرش روايت كرده كه حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) فرمودند: هر گاه فرزندم جعفر بن محمد متولد شد او را صادق نام بگذاريد، زيرا كه پنجمين فرزند او كه جعفر نام خواهد داشت مدعى مقام امامت خواهد شد، وى در نزد پروردگار كذاب و دروغگو محسوب می شود و مدعى مقامى است كه اهليّت آن را ندارد، او با پدرش مخالفت مي كند و به برادرش حسد مي ورزد، وى در هنگامى كه ولى خداوند غايب است قصد افشاى اسرار پروردگار را خواهد كرد.

در اين هنگام حضرت سجاد (عليه السّلام) گريه زيادى كردند و فرمودند: گويا مى ‏بينم جعفر كذاب را در حالى كه طاغيه زمان خود را در جستجوى امر ولى خدا راهنمائى مي كند و حال اينكه ولىّ پروردگار در محافظت وى قرار گرفته و سرپرستى حرم پدرش به عهده وى نهاده شده است، جعفر كذاب از روى جهل به ولادت ولى عصر اصرار دارد آن حضرت را پس از اينكه متولد شد به قتل برساند، زيرا وى در نظر دارد به ميراث پدرش دست پيدا كند و ارث او را بدون استحقاق تصرف نمايد.

ابوخالد گويد عرض كردم: اى پسر رسول خدا اين امورى كه فرموديد انجام خواهد گرفت؟ حضرت فرمودند: آرى به پروردگارم سوگند اين مطالب در صحيفه ‏اى كه هم اكنون در نزد ما موجود است نوشته شده است و در آن صحيفه تمام سختيها و گرفتاريهایى كه براى ما پيش خواهد آمد درج گرديده است، ابو خالد گويد عرض كردم: پس از آن چه خواهد شد؟ فرمودند: بعد از آن زمان غيبت فرا خواهد رسيد و اين غيبت بسيار به طول خواهد انجاميد.

حضرت على بن الحسين (عليهما السّلام) فرمودند: اى ابو خالد مردمان زمان غيبت كه به امامت او معتقد گردند و منتظر ظهور او باشند بهترين مردمان خواهند بود زيرا خداوند به اندازه‏ اى به آنان فهم و عقل مرحمت كرده كه غيبت در نظر آنان به منزله مشاهده است و مردم آن زمان مانند كسانى كه در همراه حضرت رسول (صلى اللَّه عليه و آله) به جهاد پرداخته باشند؛ محسوب خواهند شد. آنها به حق بندگان خالص و شيعيان راستگو هستند و همين افراد هستند كه مردم را به دين خداوند آشكارا دعوت مي كنند.(44)

 

4 – 5 فرمایش حضرت امام صادق (ع) در معرفی اولی الامر

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الْأَوْصِيَاءُ طَاعَتُهُمْ مُفْتَرَضَةٌ قَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي‏ الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏» وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ‏.» (45)

محمد بن یحیی با اسنادی از حسين بن ابو العلاء گويد: به حضرت امام صادق (ع) گفتم: اطاعت از اوصياء واجب است؟ گفت: آرى اوصیا کسانی هستند كه خدا عزّ و جلّ در باره آنها فرموده است: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را اطاعت كنيد. (سوره مبارکه نساء، آیه 59)» و اوصیاء کسانی هستند كه خدا عزّ و جلّ درباره‏ آنان فرموده است: «سرپرست و ولىّ شما، تنها خدا است و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده ‏اند همانها كه نماز را بر پا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى ‏دهند. (سوره مبارکه مائده، آیه 55)» (46)

 

بنا بر احادیث بررسی شده حجتهای الهی و جانشینان و خلیفه های خداوند در میان خلق بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، ائمه هدی (علیهم السّلام) می باشند.

ائمه معصومین (علیهم السّلام) تنها مصادیق اولی الامر هستند که در قرآن یاد شده است و پیروی از ایشان به دلیل داشتن علم نبوی و عصمت و مصون بودن از گناه و اشتباه به مانند پیروی از دستورات خداوند متعال و پیامبرش (صلی الله علیه و آله) واجب گردیده است. بنابراین دستورات آنان دستورات رسول الله (صلی الله علیه و آله) و حکم الهی محسوب می شود.

 ائمه اطهار (علیهم السّلام) در اوج مقام انسانی قرار دارند و ایشان کاملترین انسانها و تنها پیشروان و راهبران بشریت به جاده شریعت الهی و رساندن به سر منزل سعادت دنیوی و اخروی هستند.

 

پی نوشتها

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه 485 - علل الشرائع، جلد‏1، صفحه  197- بحار الأنوار، جلد ‏23، صفحه 22

(2) ترجمه علل الشرائع، جلد1‏، صفحه 641 - بحار الأنوار(ترجمه بخش امامت)، جلد‏1، صفحه 19

(3) علل الشرائع، جلد‏1، صفحه197

(4) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 643 – 641

(5)بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1، صفحه489

(6) الكافي، جلد‏1، صفحه 179

(7)علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 197

(8) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1 ، صفحه 641

(9) علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 197

(10) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 641

(11)علل الشرائع، جلد اول، صفحه 197

(12) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 643

(13) علل الشرائع، جلد‏1، صفحه201 - علل الشرائع، جلد1‏، صفحه200

(14) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1 ، صفحه 651

(15) الكافي، جلد‏1، صفحه 178

(16) علل الشرائع، جلد1‏، صفحه 195

(17) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1 ، صفحه 637

(18) علل الشرائع، جلد‏ ، صفحه 196

(19) ترجمه علل الشرائع، جلد‏1، صفحه 641 – 640

(20) الأمالي، صفحه 360

(21) عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏2، صفحه6

(22) ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، جلد‏1، صفحه 655 – 654

(23) الأمالي (للمفيد)، صفحه 110 – 109

(24) ترجمه الأمالي (للمفيد)، صفحه120

(25)بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، جلد‏2، صفحه24 - الأمالي(للصدوق)، صفحه131

(26) ترجمه الأمالي (للصدوق)، صفحه 132 – 131

(27)تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، صفحه 663 – 662

(28)الأمالي(للصدوق)،صفحه 115 – 112 - بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، جلد‏2، صفحه200– 198 - إرشاد القلوب إلى الصواب، جلد‏2، صفحه 296 – 295 

(29) كمال الدين و تمام النعمة، جلد‏1، صفحه 262

(30) الأمالي(للصدوق)، صفحه186

(31) ترجمه الأمالي(للصدوق)، صفحه 186

(32)الكافي، جلد‏1، صفحه 180

(33) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، جلد‏1 ، صفحه 63

(34) دعائم الإسلام، جلد1، صفحه 50

(35) اعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 440 – 439 - كشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد‏2، صفحه 526

(36) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، صفحه 566 – 565

‏(37) علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 123

(38) ترجمه علل الشرائع، جلد ‏1، صفحه 425 - 423

(39) كمال الدين و تمام النعمة، جلد‏1، صفحه 254 – 253 - كشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد‏2، صفحه 510 – 509 - مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد‏1، صفحه282 - إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 397

(40) ترجمه كمال الدين، جلد‏1، صفحه 475 – 474

(41)الكافي، جلد‏2، صفحه 415- 414   

(42) ترجمه أصول الكافي، جلد‏4، صفحه143 – 141

(43) إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 408 – 407

(44) زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، صفحه530 – 528

(45) الكافي، جلد‏1، صفحه189

(46) أصول الكافي، جلد2‏، صفحه87

 

منابع

- قرآن کریم

- ارشاد القلوب، حسن بن محمد ديلمى، ترجمه رضايى، 2جلد، تهران، اسلاميه، چاپ سوم، 1377ش.

- اصول الكافي، محمد بن يعقوب كلينى، ترجمه كمره‏ اى، قم، اسوه، 1375 ش.

- اعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن حسن طبرسى، 1جلد، اسلاميه، تهران، چاپ: سوم، 1390ق.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه، مترجم: محمد باقر کمره ای، تهران، كتابچى، 1376ش.

- الأمالي، محمد بن على ابن بابويه،1جلد، تهران، كتابچى، چاپ ششم، 1376ش.

- الأمالي، محمد بن محمد مفيد، ترجمه استاد ولى، 1جلد، آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1364ش.

- الأمالي، محمد بن محمد مفيد، قم، كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، 1413ق.

- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 ق.

  - بحار الأنوار ترجمه بخش امامت (جلد 23 تا 27)، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، 5 جلد، تهران، اسلاميه، چاپ دوم، 1363ش.

- بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم طبرى آملى، نجف، المكتبة الحيدرية، 1383

- بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، محمد بن حسن صفار، 1جلد، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، چاپ دوم، 1404 ق.

- تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، على استرآبادى، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1409ق.

- ترجمه عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه، تهران، صدوق، 1372 ش.

- دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام، نعمان بن محمد مغربى ابن حيون، 2جلد، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1385ق.

- زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (ترجمه إعلام الورى)، فضل بن حسن طبرسى، تهران، اسلاميه، چاپ اول، 1390 ق.

- علل الشرائع ، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه ذهنى تهرانى، ‏ قم، مؤمنين، ‏1380 ش‏.

- علل الشرائع‏، محمد بن على‏ابن بابويه، قم‏، داورى‏، 1385 ش.

- عيون أخبار الرضا عليه السلام، محمد بن على ابن بابويه،  2جلد، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.

- الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ق.

- كمال الدين و تمام النعمة، محمد بن على ابن بابويه، 2جلد، تهران، اسلاميه، چاپ دوم، 1395ق.

- كمال الدين و تمام النعمة، محمد بن على ابن بابويه، ترجمه پهلوان، 2جلد، قم، دار الحديث، 1380 ش.

- مناقب آل أبي طالب (عليهم السلام)، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، قم، علامه، 1379 ق.

پیوست ها

: فاطمه ابوحمزه